دفتر سوم از كتاب مثنوى
داستان مشغول شدن عاشقى به عشق نامه خواندن و مطالعه كردن عشق نامه درحضور معشوق خويش و معشوق آن را ناپسند داشتن كى طلب الدليل عند حضور المدلول قبيح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الى المعلوم مذموم
هر كه را بينى طلب كار اى پسر كز جوار طالبان طالب شوى گر يكى مورى سليمانى بجست هرچه دارى تو ز مال و پيشه اى هرچه دارى تو ز مال و پيشه اى يار او شو پيش او انداز سر وز ظلال غالبان غالب شوى منگر اندر جستن او سست سست نه طلب بود اول و انديشه اى نه طلب بود اول و انديشه اى