در جامه ى خواب افتادن استاد و ناليدن او از وهم رنجوري - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

در جامه ى خواب افتادن استاد و ناليدن او از وهم رنجوري





  • جامه خواب آورد و گسترد آن عجوز
    گر بگويم متهم دارد مرا
    فال بد رنجور گرداند همى
    قول پيغامبر قبوله يفرض
    گر بگويم او خيالى بر زند
    مر مرا از خانه بيرون مي كند
    جامه خوابش كرد و استاد اوفتاد
    كودكان آنجا نشستند و نهان
    كين همه كرديم و ما زندانييم
    كين همه كرديم و ما زندانييم




  • گفت امكان نه و باطن پر ز سوز
    ور نگويم جد شود اين ماجرا
    آدمى را كه نبودستش غمى
    ان تمارضتم لدينا تمرضوا
    فعل دارد زن كه خلوت مي كند
    بهر فسقى فعل و افسون مي كند
    آه آه و ناله از وى مي بزاد
    درس مي خواندند با صد اندهان
    بد بنايى بود ما بد بانييم
    بد بنايى بود ما بد بانييم



/ 1765