دفتر سوم از كتاب مثنوى
خلاص يافتن كودكان از مكتب بدين مكر
سجده كردند و بگفتند اى كريم پس برون جستند سوى خانه ها مادرانشان خشمگين گشتند و گفت عذر آوردند كاى مادر تو بيست از قضاى آسمان استاد ما مادران گفتند مكرست و دروغ ما صباح آييم پيش اوستا كودكان گفتند بسم الله رويد كودكان گفتند بسم الله رويد دور بادا از تو رنجورى و بيم همچو مرغان در هواى دانه ها روز كتاب و شما با لهو جفت اين گناه از ما و از تقصير نيست گشت رنجور و سقيم و مبتلا صد دروغ آريد بهر طمع دوغ تا ببينيم اصل اين مكر شما بر دروغ و صدق ما واقف شويد بر دروغ و صدق ما واقف شويد