دفتر اول از كتاب مثنوى
بيان توكل و ترك جهد گفتن نخچيران بشير
طايفه ى نخچير در وادى خوش بس كه آن شير از كمين مى در ربود حيله كردند آمدند ايشان بشير بعد ازين اندر پى صيدى ميا بعد ازين اندر پى صيدى ميا بودشان از شير دايم كش مكش آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود كز وظيفه ما ترا داريم سير تا نگردد تلخ بر ما اين گيا تا نگردد تلخ بر ما اين گيا