دفتر سوم از كتاب مثنوى
بيان اشارت سلام سوى دست راست در قيامت از هيبت محاسبه حق از انبيا استعانت و شفاعت خواستن
انبيا گويند روز چاره رفت مرغ بي هنگامى اى بدبخت رو رو بگرداند به سوى دست چپ هين جواب خويش گو با كردگار نه ازين سو نه از آن سو چاره شد از همه نوميد شد مسكين كيا كز همه نوميد گشتم اى خدا در نماز اين خوش اشارتها ببين بچه بيرون آر از بيضه نماز بچه بيرون آر از بيضه نماز چاره آنجا بود و دست افزار زفت ترك ما گو خون ما اندر مشو در تبار و خويش گويندش كه خپ ما كييم اى خواجه دست از ما بدار جان آن بيچاره دل صد پاره شد پس برآرد هر دو دست اندر دعا اول و آخر توى و منتها تا بدانى كين بخواهد شد يقين سر مزن چون مرغ بى تعظيم و ساز سر مزن چون مرغ بى تعظيم و ساز