دفتر سوم از كتاب مثنوى
انكار كردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقى و پريدن ايشان و ناپيدا شدن در پرده ى غيب و حيران شدن دقوقى كى در هوا رفتند يا در زمين
اى دقوقى با دو چشم همچو جو هين بجو كه ركن دولت جستن است از همه كار جهان پرداخته نيك بنگر اندرين اى محتجب هر كه را دل پاك شد از اعتلال هر كه را دل پاك شد از اعتلال هين مبر اوميد ايشان را بجو هر گشادى در دل اندر بستن است كو و كو مي گو بجان چون فاخته كه دعا را بست حق در استجب آن دعااش مي رود تا ذوالجلال آن دعااش مي رود تا ذوالجلال