باز شرح كردن حكايت آن طالب روزى حلال بى كسب و رنج در عهد داود عليه السلام و مستجاب شدن دعاى او - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

باز شرح كردن حكايت آن طالب روزى حلال بى كسب و رنج در عهد داود عليه السلام و مستجاب شدن دعاى او





  • يادم آمد آن حكايت كان فقير
    وز خدا مي خواست روزى حلال
    پيش ازين گفتيم بعضى حال او
    هم بگوييمش كجا خواهد گريخت
    صاحب گاوش بديد و گفت هين
    هين چراكشتى بگو گاو مرا
    گفت من روزى ز حق مي خواستم
    آن دعاى كهنه ام شد مستجاب
    او ز خشم آمد گريبانش گرفت
    او ز خشم آمد گريبانش گرفت




  • روز و شب مي كرد افغان و نفير
    بى شكار و رنج و كسب و انتقال
    ليك تعويق آمد و شد پنج تو
    چون ز ابر فضل حق حكمت بريخت
    اى بظلمت گاو من گشته رهين
    ابله طرار انصاف اندر آ
    قبله را از لابه مي آراستم
    روزى من بود كشتم نك جواب
    چند مشتى زد به رويش ناشكفت
    چند مشتى زد به رويش ناشكفت



/ 1765