رفتن هر دو خصم نزد داود عليه السلام - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

رفتن هر دو خصم نزد داود عليه السلام





  • مي كشيدش تا به داود نبى
    حجت بارد رها كن اى دغا
    اين چه مي گويى دعا چه بود مخند
    گفت من با حق دعاها كرده ام
    من يقين دارم دعا شد مستجاب
    گفت گرد آييد هين يا مسلمين
    اى مسلمانان دعا مال مرا
    گر چنين بودى همه عالم بدين
    گر چنين بودى گدايان ضرير
    روز و شب اندر دعااند و ثنا
    تا تو ندهى هيچ كس ندهد يقين
    مكسب كوران بود لابه و دعا
    خلق گفتند اين مسلمان راست گوست
    اين دعا كى باشد از اسباب ملك
    بيع و بخشش يا وصيت يا عطا
    در كدامين دفترست اين شرع نو
    او به سوى آسمان مي كرد رو
    در دل من آن دعا انداختى
    من نمي كردم گزافه آن دعا
    ديد يوسف آفتاب و اختران
    ديد يوسف آفتاب و اختران




  • كه بيا اى ظالم گيج غبى
    عقل در تن آور و با خويش آ
    بر سر و و ريش من و خويش اى لوند
    اندرين لابه بسى خون خورده ام
    سر بزن بر سنگ اى منكرخطاب
    ژاژ بينيد و فشار اين مهين
    چون از آن او كند بهر خدا
    يك دعا املاك بردندى بكين
    محتشم گشته بدندى و امير
    لابه گويان كه تو ده مان اى خدا
    اى گشاينده تو بگشا بند اين
    جز لب نانى نيابند از عطا
    وين فروشنده ى دعاها ظلم جوست
    كى كشيد اين را شريعت خود بسلك
    يا ز جنس اين شود ملكى ترا
    گاو را تو باز ده يا حبس رو
    واقعه ى ما را نداند غير تو
    صد اميد اندر دلم افراختى
    همچو يوسف ديده بودم خوابها
    پيش او سجده كنان چون چاكران
    پيش او سجده كنان چون چاكران



/ 1765