دفتر سوم از كتاب مثنوى
در خلوت رفتن داود تا آنچ حقست پيدا شود
در فرو بست و برفت آنگه شتاب حق نمودش آنچ بنمودش تمام روز ديگر جمله خصمان آمدند همچنان آن ماجراها باز رفت همچنان آن ماجراها باز رفت سوى محراب و دعاى مستجاب گشت واقف بر سزاى انتقام پيش داود پيمبر صف زدند زود زد آن مدعى تشنيع زفت زود زد آن مدعى تشنيع زفت