دفتر اول از كتاب مثنوى
باز ترجيح نهادن نخچيران توكل را بر جهد
جمله با وى بانگها بر داشتند صد هزار اندر هزار از مرد و زن صد هزاران قرن ز آغاز جهان مكرها كردند آن دانا گروه كرد وصف مكرهاشان ذوالجلال جز كه آن قسمت كه رفت اندر ازل جمله افتادند از تدبير و كار كسپ جز نامى مدان اى نامدار كسپ جز نامى مدان اى نامدار كان حريصان كه سببها كاشتند پس چرا محروم ماندند از زمن همچو اژدرها گشاده صد دهان كه ز بن بر كنده شد زان مكر كوه لتزول منه اقلال الجبال روى ننمود از شكار و از عمل ماند كار و حكمهاى كردگار جهد جز وهمى مپندار اى عيار جهد جز وهمى مپندار اى عيار