بيان آنك نفس آدمى بجاى آن خونيست كى مدعى گاو گشته بود و آن گاو كشنده عقلست و داود حقست يا شيخ كى نايب حق است كى بقوت و يارى او تواند ظالم را كشتن و توانگر شدن به روزى بي كسب و بي حساب - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

بيان آنك نفس آدمى بجاى آن خونيست كى مدعى گاو گشته بود و آن گاو كشنده عقلست و داود حقست يا شيخ كى نايب حق است كى بقوت و يارى او تواند ظالم را كشتن و توانگر شدن به روزى بي كسب و بي حساب





  • حلق ببريده جهد از جاى خويش
    همچنين ز آغاز قرآن تا تمام
    كشف اين نه از عقل كارافزا شود
    بند معقولات آمد فلسفى
    عقل عقلت مغز و عقل تست پوست
    مغزجوى از پوست دارد صد ملال
    چونك قشر عقل صد برهان دهد
    عقل دفترها كند يكسر سياه
    از سياهى و سپيدى فارغست
    اين سياه و اين سپيد ار قدر يافت
    قيمت هميان و كيسه از زرست
    همچنانك قدر تن از جان بود
    گر بدى جان زنده بى پرتو كنون
    هين بگو كه ناطقه جو مي كند
    گرچه هر قرنى سخن آرى بود
    نه كه هم توريت و انجيل و زبور
    روزى بي رنج جو و بي حساب
    بلك رزقى از خداوند بهشت
    زانك نفع نان در آن نان داد اوست
    ذوق پنهان نقش نان چون سفره ايست
    ذوق پنهان نقش نان چون سفره ايست




  • خون خود جويد ز خون پالاى خويش
    رفض اسبابست و علت والسلام
    بندگى كن تا ترا پيداشود
    شهسوار عقل عقل آمد صفى
    معده ى حيوان هميشه پوست جوست
    مغز نغزان را حلال آمد حلال
    عقل كل كى گام بى ايقان نهد
    عقل عقل آفاق دارد پر ز ماه
    نور ماهش بر دل و جان بازغست
    زان شب قدرست كاختروار تافت
    بى ز زر هميان و كيسه ابترست
    قدر جان از پرتو جانان بود
    هيچ گفتى كافران را ميتون
    تا به قرنى بعد ما آبى رسد
    ليك گفت سالفان يارى بود
    شد گواه صدق قرآن اى شكور
    كز بهشتت آورد جبريل سيب
    بي صداع باغبان بى رنج كشت
    بدهدت آن نفع بى توسيط پوست
    نان بى سفره ولى را بهره ايست
    نان بى سفره ولى را بهره ايست



/ 1765