دفتر اول از كتاب مثنوى
باز ترجيح نهادن شير جهد را بر توكل و فوايد جهد را بيان كردن
شير گفت آرى وليكن هم ببين حق تعالى جهدشان را راست كرد حيله هاشان جمله حال آمد لطيف دامهاشان مرغ گردونى گرفت جهد مي كن تا توانى اى كيا با قضا پنجه زدن نبود جهاد كافرم من گر زيان كردست كس سر شكسته نيست اين سر را مبند بد محالى جست كو دنيا بجست مكرها در كسب دنيا باردست مكر آن باشد كه زندان حفره كرد اين جهان زندان و ما زندانيان چيست دنيا از خدا غافل بدن مال را كز بهر دين باشى حمول آب در كشتى هلاك كشتى است چونك مال و ملك را از دل براند كوزه ى سربسته اندر آب زفت باد درويشى چو در باطن بود گر چه جمله ى اين جهان ملك ويست پس دهان دل ببند و مهر كن پس دهان دل ببند و مهر كن جهدهاى انبيا و ممنين آنچ ديدند از جفا و گرم و سرد كل شيء من ظريف هو ظريف نقصهاشان جمله افزونى گرفت در طريق انبياء و اوليا زانك اين را هم قضا بر ما نهاد در ره ايمان و طاعت يك نفس يك دو روزك جهد كن باقى بخند نيك حالى جست كو عقبى بجست مكرها در ترك دنيا واردست آنك حفره بست آن مكريست سرد حفره كن زندان و خود را وا رهان نه قماش و نقده و ميزان و زن نعم مال صالح خواندش رسول آب اندر زير كشتى پشتى است زان سليمان خويش جز مسكين نخواند از دل پر باد فوق آب رفت بر سر آب جهان ساكن بود ملك در چشم دل او لاشي ست پر كنش از باد كبر من لدن پر كنش از باد كبر من لدن