دفتر سوم از كتاب مثنوى
بيان آنك هر كس را نرسد مثل آوردن خاصه در كار الهي
كى رسدتان اين مثلها ساختن آن مثل آوردن آن حضرتست تو چه دانى سر چيزى تا تو كل موسيى آن را عصا ديد و نبود چون چنان شاهى نداند سر چوب چون غلط شد چشم موسى در مثل آن مثالت را چو اژدرها كند اين مثال آورد ابليس لعين اين مثال آورد قارون از لجاج اين مثالت را چو زاغ و بوم دان اين مثالت را چو زاغ و بوم دان سوى آن درگاه پاك انداختن كه بعلم سر و جهر او آيتست يا به زلفى يا به رخ آرى مثل اژدها بد سر او لب مي گشود تو چه دانى سر اين دام و حبوب چون كند موشى فضولى مدخل تا به پاسخ جزو جزوت بر كند تا كه شد ملعون حق تا يوم دين تا فرو شد در زمين با تخت و تاج كه ازيشان پست شد صد خاندان كه ازيشان پست شد صد خاندان