حكايت آن دزد كى پرسيدند چه مي كنى نيم شب در بن اين ديوار گفت دهل مي زنم - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

حكايت آن دزد كى پرسيدند چه مي كنى نيم شب در بن اين ديوار گفت دهل مي زنم





  • اين مثل بشنو كه شب دزدى عنيد
    نيم بيدارى كه او رنجور بود
    رفت بر بام و فرو آويخت سر
    خير باشد نيمشب چه مي كنى
    در چه كارى گفت مي كوبم دهل
    گفت فردا بشنوى اين بانگ را
    آن دروغست و كژ و بر ساخته
    آن دروغست و كژ و بر ساخته




  • در بن ديوار حفره مي بريد
    طقطق آهسته اش را مي شنود
    گفت او را در چه كارى اى پدر
    تو كيى گفتا دهل زن اى سنى
    گفت كو بانگ دهل اى بوسبل
    نعره يا حسرتا وا ويلتا
    سر آن كژ را تو هم نشناخته
    سر آن كژ را تو هم نشناخته



/ 1765