دفتر سوم از كتاب مثنوى
جواب انبيا عليهم السلام مر جبريان را
انبيا گفتند كارى آفريد و آفريد او وصفهاى عارضى سنگ را گويى كه زر شو بيهده ست ريگ را گويى كه گل شو عاجزست رنجها دادست كان را چاره نيست رنجها دادست كان را چاره هست اين دواها ساخت بهر ايتلاف بلك اغلب رنجها را چاره هست بلك اغلب رنجها را چاره هست وصفهايى كه نتان زان سر كشيد كه كسى مبغوض مي گردد رضى مس را گويى كه زر شو راه هست خاك را گويى كه گل شو جايزست آن بمثل لنگى و فطس و عميست آن بمثل لقوه و درد سرست نيست اين درد و دواها از گزاف چون بجد جويى بيايد آن بدست چون بجد جويى بيايد آن بدست