دفتر اول از كتاب مثنوى
جواب گفتن خرگوش ايشان را
گفت اى ياران مرا مهلت دهيد تا امان يابد بمكرم جانتان هر پيمبر امتان را در جهان كز فلك راه برون شو ديده بود مردمش چون مردمك ديدند خرد مردمش چون مردمك ديدند خرد تا بمكرم از بلا بيرون جهيد ماند اين ميراث فرزندانتان همچنين تا مخلصى مي خواندشان در نظر چون مردمك پيچيده بود در بزرگى مردمك كس ره نبرد در بزرگى مردمك كس ره نبرد