حيله دفع مغبون شدن در بيع و شرا - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

حيله دفع مغبون شدن در بيع و شرا





  • آن يكى يارى پيمبر را بگفت
    مكر هر كس كو فروشد يا خرد
    گفت در بيعى كه ترسى از غرار
    كه تانى هست از رحمان يقين
    پيش سگ چون لقمه نان افكنى
    او ببينى بو كند ما با خرد
    با تانى گشت موجود از خدا
    ورنه قادر بود كو كن فيكون
    آدمى را اندك اندك آن همام
    گرچه قادر بود كاندر يك نفس
    عيسى قادر بود كو از يك دعا
    خالق عيسى بنتواند كه او
    اين تانى از پى تعليم تست
    جو يكى كوچك كه دايم مي رود
    زين تانى زايد اقبال و سرور
    مرغ كى ماند به بيضه اى عنيد
    باش تا اجزاى تو چون بيضه ها
    بيضه ى مار ارچه ماند در شبه
    دانه ى آبى به دانه سيب نيز
    برگها هم رنگ باشد در نظر
    برگها هم رنگ باشد در نظر




  • كه منم در بيعها با غبن جفت
    همچو سحرست و ز راهم مي برد
    شرط كن سه روز خود را اختيار
    هست تعجيلت ز شيطان لعين
    بو كند آنگه خورد اى معتنى
    هم ببوييمش به عقل منتقد
    تابه شش روز اين زمين و چرخها
    صد زمين و چرخ آوردى برون
    تا چهل سالش كند مرد تمام
    از عدم پران كند پنجاه كس
    بى توقف بر جهاند مرده را
    بى توقف مردم آرد تو بتو
    كه طلب آهسته بايد بى سكست
    نه نجس گردد نه گنده مي شود
    اين تانى بيضه دولت چون طيور
    گرچه از بيضه همى آيد پديد
    مرغها زايند اندر انتها
    بيضه گنجشك را دورست ره
    گرچه ماند فرقها دان اى عزيز
    ميوه ها هر يك بود نوعى دگر
    ميوه ها هر يك بود نوعى دگر



/ 1765