حكمت ويران شدن تن به مرگ - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

حكمت ويران شدن تن به مرگ





  • من چو آدم بودم اول حبس كرب
    من گدا بودم درين خانه چو چاه
    قصرها خود مر شهان را مانسست
    انبيا را تنگ آمد اين جهان
    مردگان را اين جهان بنمود فر
    گر نبودى تنگ اين افغان ز چيست
    در زمان خواب چون آزاد شد
    ظالم از ظلم طبيعت باز رست
    اين زمين و آسمان بس فراخ
    جسم بند آمد فراخ وسخت تنگ
    جسم بند آمد فراخ وسخت تنگ




  • پر شد اكنون نسل جانم شرق و غرب
    شاه گشتم قصر بايد بهر شاه
    مرده را خانه و مكان گورى بسست
    چون شهان رفتند اندر لامكان
    ظاهرش زفت و به معنى تنگ بر
    چون دو تا شد هر كه در وى بيش زيست
    زان مكان بنگر كه جان چون شاد شد
    مرد زندانى ز فكر حبس جست
    سخت تنگ آمد به هنگام مناخ
    خنده ى او گريه فخرش جمله ننگ
    خنده ى او گريه فخرش جمله ننگ



/ 1765