منع كردن خرگوش از راز ايشان را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

منع كردن خرگوش از راز ايشان را





  • گفت هر رازى نشايد باز گفت
    از صفا گر دم زنى با آينه
    در بيان اين سه كم جنبان لبت
    كين سه را خصمست بسيار و عدو
    ور بگويى با يكى دو الوداع
    گر دو سه پرنده را بندى بهم
    مشورت دارند سرپوشيده خوب
    مشورت كردى پيمبر بسته سر
    در مثالى بسته گفتى راى را
    او جواب خويش بگرفتى ازو
    او جواب خويش بگرفتى ازو




  • جفت طاق آيد گهى گه طاق جفت
    تيره گردد زود با ما آينه
    از ذهاب و از ذهب وز مذهبت
    در كمينت ايستد چون داند او
    كل سر جاوز الاثنين شاع
    بر زمين مانند محبوس از الم
    در كنايت با غلط افكن مشوب
    گفته ايشانش جواب و بي خبر
    تا ندانند خصم از سر پاى را
    وز سالش مي نبردى غير بو
    وز سالش مي نبردى غير بو



/ 1765