ديگر باره ملامت كردن اهل مسجد مهمان را از شب خفتن در آن مسجد - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

ديگر باره ملامت كردن اهل مسجد مهمان را از شب خفتن در آن مسجد





  • قوم گفتندش مكن جلدى برو
    آن ز دور آسان نمايد به نگر
    خويشتن آويخت بس مرد و سكست
    پيشتر از واقعه آسان بود
    چون در آيد اندرون كارزار
    چون نه شيرى هين منه تو پاى پيش
    ور ز ابدالى و ميشت شير شد
    كيست ابدال آنك او مبدل شود
    ليك مستى شيرگيرى وز گمان
    گفت حق ز اهل نفاق ناسديد
    در ميان همدگر مردانه اند
    گفت پيغامبر سپهدار غيوب
    وقت لاف غزو مستان كف كنند
    وقت ذكر غزو شمشيرش دراز
    وقت انديشه دل او زخم جو
    من عجب دارم ز جوياى صفا
    عشق چون دعوى جفا ديدن گواه
    چون گواهت خواهد اين قاضى مرنج
    آن جفا با تو نباشد اى پسر
    بر نمد چوبى كه آن را مرد زد
    بر نمد چوبى كه آن را مرد زد




  • تا نگردد جامه و جانت گرو
    كه به آخر سخت باشد ره گذر
    وقت پيچاپيچ دست آويز جست
    در دل مردم خيال نيك و بد
    آن زمان گردد بر آنكس كار زار
    كان اجل گرگست و جان تست ميش
    آمن آ كه مرگ تو سرزير شد
    خمرش از تبديل يزدان خل شود
    شير پندارى تو خود را هين مران
    باسهم ما بينهم باس شديد
    در غزا چون عورتان خانه اند
    لا شجاعة يا فتى قبل الحروب
    وقت جوش جنگ چون كف بي فنند
    وقت كر و فر تيغش چون پياز
    پس به يك سوزن تهى شد خيك او
    كو رمد در وقت صيقل از جفا
    چون گواهت نيست شد دعوى تباه
    بوسه ده بر مار تا يابى تو گنج
    بلك با وصف بدى اندر تو در
    بر نمد آن را نزد بر گرد زد
    بر نمد آن را نزد بر گرد زد



/ 1765