دفتر سوم از كتاب مثنوى
بيان آنك رفتن انبيا و اوليا به كوهها و غارها جهت پنهان كردن خويش نيست و جهت خوف تشويش خلق نيست بلك جهت ارشاد خلق است و تحريض بر انقطاع از دنيا به قدر ممكن
آنك گويند اوليا در كه بوند پيش خلق ايشان فراز صد كه اند پس چرا پنهان شود كه جو بود حاجتش نبود به سوى كه گريخت چرخ گرديد و نديد او گرد جان گر به ظاهر آن پرى پنهان بود نزد عاقل زان پرى كه مضمرست آدمى نزديك عاقل چون خفيست آدمى نزديك عاقل چون خفيست تا ز چشم مردمان پنهان شوند گام خود بر چرخ هفتم مي نهند كو ز صد دريا و كه زان سو بود كز پيش كره ى فلك صد نعل ريخت تعزيت جامه بپوشيد آسمان آدمى پنهان تر از پريان بود آدمى صد بار خود پنهان ترست چون بود آدم كه در غيب او صفيست چون بود آدم كه در غيب او صفيست