لطفا منتظر باشید ...
دفتر سوم از كتاب مثنوى
سر آنك بي مراد بازگشتن رسول عليه السلام از حديبيه حق تعالى لقب آن فتح كرد كى انا فتحنا كى به صورت غلق بود و به معنى فتح چنانك شكستن مشك به ظاهر شكستن است و به معنى درست كردنست مشكى او را و تكميل فوايد اوست
آمدش پيغام از دولت كه رو كاندرين خوارى نقدت فتحهاست بنگر آخر چونك واگرديد تفت قلعه ها هم گرد آن دو بقعه ها ور نباشد آن تو بنگر كين فريق زهر خوارى را چو شكر مي خورند بهر عين غم نه از بهر فرج آنچنان شادند اندر قعر چاه هر كجا دلبر بود خود همنشين هر كجا دلبر بود خود همنشين تو ز منع اين ظفر غمگين مشو نك فلان قلعه فلان بقعه تراست بر قريظه و بر نضير از وى چه رفت شد مسلم وز غنايم نفعها پر غم و رنجند و مفتون و عشيق خار غمها را چو اشتر مي چرند اين تسافل پيش ايشان چون درج كه همي ترسند از تخت و كلاه فوق گردونست نه زير زمين فوق گردونست نه زير زمين
