داد خواستن پشه از باد به حضرت سليمان عليه السلام - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

داد خواستن پشه از باد به حضرت سليمان عليه السلام





  • پشه آمد از حديقه وز گياه
    كاى سليمان معدلت مي گسترى
    مرغ و ماهى در پناه عدل تست
    داد ده ما را كه بس زاريم ما
    مشكلات هر ضعيفى از تو حل
    شهره ما در ضعف و اشكسته پرى
    اى تو در اطباق قدرت منتهى
    داد ده ما را ازين غم كن جدا
    پس سليمان گفت اى انصاف جو
    كيست آن كالم كه از باد و بروت
    اى عجب در عهد ما ظالم كجاست
    چونك ما زاديم ظلم آن روز مرد
    چون بر آمد نور ظلمت نيست شد
    نك شياطين كسب و خدمت مي كنند
    اصل ظلم ظالمان از ديو بود
    ملك زان دادست ما را كن فكان
    تا به بالا بر نيايد دودها
    تا نلرزد عرش از ناله يتيم
    زان نهاديم از ممالك مذهبى
    منگر اى مظلوم سوى آسمان
    منگر اى مظلوم سوى آسمان




  • وز سليمان گشت پشه دادخواه
    بر شياطين و آدمي زاد و پرى
    كيست آن گم گشته كش فضلت نجست
    بي نصيب از باغ و گلزاريم ما
    پشه باشد در ضعيفى خود مثل
    شهره تو در لطف و مسكين پرورى
    منتهى ما در كمى و بي رهى
    دست گير اى دست تو دست خدا
    داد و انصاف از كه ميخواهى بگو
    ظلم كردست و خراشيدست روت
    كو نه اندر حبس و در زنجير ماست
    پس بعهد ما كى ظلمى پيش برد
    ظلم را ظلمت بود اصل و عضد
    ديگران بسته باصفادند و بند
    ديو در بندست استم چون نمود
    تا ننالد خلق سوى آسمان
    تا نگردد مضطرب چرخ و سها
    تا نگردد از ستم جانى سقيم
    تا نيايد بر فلكها يا ربى
    كاسمانى شاه دارى در زمان
    كاسمانى شاه دارى در زمان



/ 1765