رد كردن معشوقه عذر عاشق را و تلبيس او را در روى او ماليدن - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

رد كردن معشوقه عذر عاشق را و تلبيس او را در روى او ماليدن





  • پاي بسته چون رود خوش راهوار
    اين سخن اشكسته مي آيد دلا
    در اگر چه خرد و اشكسته شود
    اى در از اشكست خود بر سر مزن
    همچنين اشكسته بسته گفتنيست
    گندم ار بشكست و از هم در سكست
    تو هم اى عاشق چو جرمت گشت فاش
    آنك فرزندان خاص آدم اند
    حاجت خود عرضه كن حجت مگو
    سخت رويى گر ورا شد عيب پوش
    آن ابوجهل از پيمبر معجزى
    ليك آن صديق حق معجز نخواست
    كى رسد هم چون توى را كز منى
    كى رسد هم چون توى را كز منى




  • بس گران بنديست اين معذور دار
    كين سخن درست غيرت آسيا
    توتياى ديده ى خسته شود
    كز شكستن روشنى خواهى شدن
    حق كند آخر درستش كو غنيست
    بر دكان آمد كه نك نان درست
    آب و روغن ترك كن اشكسته باش
    نفحه ى انا ظلمنا مي دمند
    هم چو ابليس لعين سخت رو
    در ستيز و سخت رويى رو بكوش
    خواست هم چون كينه ور تركى غزى
    گفت اين رو خود نگويد جز كه راست
    امتحان هم چو من يارى كنى
    امتحان هم چو من يارى كنى



/ 1765