دفتر چهارم از كتاب مثنوى
تفسير اين حديث كى مثل امتى كمثل سفينة نوح من تمسك بها نجا و من تخلف عنها غرق
دست نه و پاى نه رو تا قدم بردريدى در سخن پرده ى قياس اى فلك بر گفت او گوهر ببار گر ببارى گوهرت صد تا شود پس نثارى كرده باشى بهر خود پس نثارى كرده باشى بهر خود آن چنانك تاخت جانها از عدم گر نبودى سمع سامع را نعاس از جهان او جهانا شرم دار جامدت بيننده و گويا شود چونك هر سرمايه ى تو صد شود چونك هر سرمايه ى تو صد شود