نيت كردن او كى اين زر بدهم بدان هيزم كش چون من روزى يافتم به كرامات مشايخ و رنجيدن آن هيزم كش از ضمير و نيت او - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

نيت كردن او كى اين زر بدهم بدان هيزم كش چون من روزى يافتم به كرامات مشايخ و رنجيدن آن هيزم كش از ضمير و نيت او





  • بعد از آن برداشت هيزم را و رفت
    خواستم تا در پى آن شه روم
    بسته كرد آن هيبت او مر مرا
    ور كسى را ره شود گو سر فشان
    پس غنيمت دار آن توفيق را
    نه چو آن ابله كه يابد قرب شاه
    چون ز قربانى دهندش بيشتر
    نيست اين از ران گاو اى مفترى
    بذل شاهانه ست اين بى رشوتى
    بذل شاهانه ست اين بى رشوتى




  • سوى شهر از پيش من او تيز و تفت
    پرسم از وى مشكلات و بشنوم
    پيش خاصان ره نباشد عامه را
    كان بود از رحمت و از جذبشان
    چون بيابى صحبت صديق را
    سهل و آسان در فتد آن دم ز راه
    پس بگويد ران گاوست اين مگر
    ران گاوت مي نمايد از خرى
    بخشش محضست اين از رحمتى
    بخشش محضست اين از رحمتى



/ 1765