حكايت آن پير عرب كى دلالت كرد حليمه را به استعانت به بتان - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

حكايت آن پير عرب كى دلالت كرد حليمه را به استعانت به بتان





  • غم مخور ياوه نگردد او ز تو
    هر زمان از رشك غيرت پيش و پس
    آن نديدى كان بتان ذو فنون
    اين عجب قرنيست بر روى زمين
    زين رسالت سنگها چون ناله داشت
    سنگ بي جرمست در معبوديش
    او كه مضطر اين چنين ترسان شدست
    او كه مضطر اين چنين ترسان شدست




  • بلك عالم ياوه گردد اندرو
    صد هزاران پاسبانست و حرس
    چون شدند از نام طفلت سرنگون
    پير گشتم من نديدم جنس اين
    تا چه خواهد بر گنه كاران گماشت
    تو نه اى مضطر كه بنده بوديش
    تا كه بر مجرم چه ها خواهند بست
    تا كه بر مجرم چه ها خواهند بست



/ 1765