در تفسير اين حديث مصطفى عليه السلام كى ان الله تعالى خلق الملائكة و ركب فيهم العقل و خلق البهائم و ركب فيها الشهوة و خلق بنى آدم و ركب فيهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلى من الملائكة و من غلب شهوته عقله فهو ادنى من البهائم - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

در تفسير اين حديث مصطفى عليه السلام كى ان الله تعالى خلق الملائكة و ركب فيهم العقل و خلق البهائم و ركب فيها الشهوة و خلق بنى آدم و ركب فيهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلى من الملائكة و من غلب شهوته عقله فهو ادنى من البهائم





  • در حديث آمد كه يزدان مجيد
    يك گره را جمله عقل و علم و جود
    نيست اندر عنصرش حرص و هوا
    يك گروه ديگر از دانش تهى
    او نبيند جز كه اصطبل و علف
    اين سوم هست آدمي زاد و بشر
    نيم خر خود مايل سفلى بود
    آن دو قوم آسوده از جنگ و حراب
    وين بشر هم ز امتحان قسمت شدند
    يك گره مستغرق مطلق شدست
    نقش آدم ليك معنى جبرئيل
    از رياضت رسته وز زهد و جهاد
    قسم ديگر با خران ملحق شدند
    وصف جبريلى دريشان بود رفت
    مرده گردد شخص كو بي جان شود
    زانك جانى كان ندارد هست پست
    او ز حيوانها فزون تر جان كند
    مكر و تلبيسى كه او داند تنيد
    جامه هاى زركشى را بافتن
    خرده كاريهاى علم هندسه
    خرده كاريهاى علم هندسه




  • خلق عالم را سه گونه آفريد
    آن فرشته ست او نداند جز سجود
    نور مطلق زنده از عشق خدا
    هم چو حيوان از علف در فربهى
    از شقاوت غافلست و از شرف
    نيم او ز افرشته و نيميش خر
    نيم ديگر مايل عقلى بود
    وين بشر با دو مخالف در عذاب
    آدمى شكلند و سه امت شدند
    هم چو عيسى با ملك ملحق شدست
    رسته از خشم و هوا و قال و قيل
    گوييا از آدمى او خود نزاد
    خشم محض و شهوت مطلق شدند
    تنگ بود آن خانه و آن وصف زفت
    خر شود چون جان او بي آن شود
    اين سخن حقست و صوفى گفته است
    در جهان باريك كاريها كند
    آن ز حيوان ديگر نايد پديد
    درها از قعر دريا يافتن
    يا نجوم و علم طب و فلسفه
    يا نجوم و علم طب و فلسفه



/ 1765