رشد فکری در جامعه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رشد فکری در جامعه اسلامی - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‍ی‌ ش‍ی‍رازی‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌: محمدرضا ن‍وری‌ ش‍اه‍رودی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پدران با بريتانيا جنگيدند، چون فرهنگشان فرهنگ اسلامى بود، ولى فرزندان در برابر انگليس سر فرود آوردند، پس چه تفاوتى در اين ميان هست؟ تفاوت اين است كه فرهنگ استعمارى در افكار و اذهان فرزندان رسوخ و نفوذ كرد، و هنگامى كه فرهنگ عوض شد، همه چيز به دنبال آن عوض گرديد.

ما نمى توانيم عراق، فلسطين، لبنان، افغانستان، مصر و كشورهاى اسلامى استعمار زده را آزاد سازيم، مگر آنكه فرهنگ اين ستم ديدگان و اين رنج بردگان از اسبتداد و خودكامگى حاكمان ظالم به فرهنگ اصيل اسلامى تبديل شود و به اين فرهنگ اصيل با نيرومندى و صلابت و استوارى تمسك جويند و آن را در هرحال و شرايطى و تحت هر فشارى رها سازند.

ما مى توانيم به اهميت پيروى از فرهنگ اصيل اسلامى در يكى از داستانهاى مربوط به آيت الله العظمى مرحوم شيرازى در دوران انقلاب سال1920 در عراق پى ببريم، زيرا اين داستان به ما نشان مى دهد كه پيشينيان چگونه در پيروى از فرهنگ اسلامى صلابت و استوارى از خود نشان مى دادند و چگونه با پشتوانه اين فرهنگ از خود مقاومت فوق العاده نشان دادند.

اين داستان را رئيس شهردارى منتخب انگليسها در شهر كربلا نقل كرده است، او يك فرد مسلمان بود ولى به خاطر جهل سياسى و مذهبىاش انگليسها او را گمراه كرده بودند و در نتيجه پست رئيس شهردارى را كه از جانب آنان براى وى درنظر گرفته شده بود پذيرفت، او مى گويد:

(كوكس كميسر عالى بريتانياى كبير در عراق اظهار تمايل كرده بود كه به محضر آيت الله شيرازى رهبر انقلاب عراق برسد، امّا ايشان به شدت درخواست او را رد كرده و گفته بودند تا زمانى كه بريتانيا كشور عراق را به استعمار خود در آورده است به وى اجازه ملاقات نمى دهم).

و على رغم فشارهاى شديدى كه در اين رابطه بر امام شيرازى وارد گرديد ولى ايشان همچنان بر عقيده خود استوار بوده و اجازه ملاقات به وى ندادند.

و بالاخره پس از آنكه (كوكس) از ملاقات با امام شيرازى مأيوس گرديد از من (رئيس شهردارى كربلا) خواست كه به خانه امام بروم و در آنجا بمانم تا او سرزده وارد خانه شيرازى شود، چون اگر ايشان از نيت او باخبر مى شدند در را بر روى او مى بستند، و اجازه ورود به وى نمى دادند.

رئيس شهردارى كربلا به دنبال سخنان خود مى افزايد به خانه امام رفتم، ايشان به من خوش آمد گفتند و پيش خدمت ايشان چاى برايم آورد، و پس از مدت كوتاهى (كوكس) كميسر عالى بريتانيا وارد خانه شد و من باعجله و دست پاچگى خدمت امام شيرازى عرض كردم كوكس كميسر عالى آمده است، انتظار داشتم امام از او احترام كنند و براى او بايستند، لكن ايشان در جاى خود مانده و تكان هم نخوردند و سر خود را بالا نبرده و نگاهى به او نكردند.

/ 23