1 ـ آب براي آن ضرر ندارد ــ بايد بطور معمول وضو بگيرد. | |||||
1 ـ شستن اطراف آن امکان دارد: اطراف آن را بشويد کافي است. | 1 ـ روي آن باز است | ||||
2 ـ آب براي آن ضرر دارد | |||||
2 ـ شستن اطراف آن امکان ندارد: وضوي جبيره اي. | |||||
1 ـ بر اعضاي شستن | |||||
1 ـ آب براي آن ضرر ندارد: بايد روي زخم را باز کرده و بطور معمول وضو بگيرد. | است (صورت يا دستها) | ||||
1 ـ باز کردن آن امکان دارد | |||||
2 ـ آب براي آن ضرر دارد و شستن اطراف آن هم ممکن نيست: وضوي جبيره اي. | |||||
1 ـ زخم پاک است: اگر مي تواند بايد آب را به عضو | 2. روي آن بسته است | ||||
برساند و اگر نمي تواند يا مشقت دارد، بايد وضوي | 1 ـ آب براي آن ضرر ندارد | زخم، دمل | |||
جبيره اي بگيرد. | 2 ـ باز کردن آن امکان ندارد | يا شکستگي 1 | |||
2 ـ زخم نجس است: ـــ وضوي جبيره اي. | |||||
2 ـ آب ضرر دارد وضوي جبيره اي. | |||||
1 ـ جايي براي مسح باقي است (مثلاً يک انگشت پا) بايد بر قسمت باقيمانده مسح کند و وضو صحيح است. | |||||
1 ـ مسح ضرر دارد وضوي جبيره اي (خواه محل مسح باز باشد يا بسته). | 2 ـ بر اعضاي مسح است | ||||
(جلوي سر يا روي پاها) | |||||
روي آن باز است: بايد بطور معمول وضو بگيرد. | 2 ـ جايي براي مسح باقي نيست | ||||
روي آن بسته است: اگر باز کردن آن امکان دارد بايد | 2 ـ مسح ضرر ندارد | ||||
باز کرده و بطور معمول وضو بگيرد و گرنه جبيره اي بگيرد | |||||
و بنابر احتياط واجب تيمم بکند. |