لطفا منتظر باشید ...
دلايل لزوم بعثت پيامبران : ( دلايل لزوم نبوت )
1- نياز انسانها به تعليم : ما نياز بسياري به شناخت اسرار جهان داريم . چه اسرار مادي و چه اسرار معنوي . اعتقاد نداريم كه اين جهان با اين عظمت آفريده شده و نمي توانيم آن را بشناسيم و در ميان اين همه نظرات مادي و معنوي ، انتخاب نظر درست ،كار واقعاً دشواري است و نياز بشر به آگاهي از اين مجهولات اثبات مي كند كه بايد از جانب آفريننده جهان اخباري برسد . و رساننده اخبار پيامبران (ع) هستند و تعليمات پيامبران (ع) كه نجات بخش ما در ماديات و معنويات است ، شاهد محكم اين ادعا است .
خُب از اين عبارات چه نتيجه اي مي گيريم ؟ اين جهان ، جهان بسيار بزرگيست . سر و ته اين جهان را شناختن به اين راحتي نيست چه در بعد ماديات جهان و چه معنويات آن . براي اينكه ما بخواهيم در جهانمان سير كنيم بعضي وقتها لازم است سرعتي داشته باشيم صد هزار برابر سرعت نور ، تا بتوانيم فقط ببينيم در جهان چه خبر است .
و خيلي از مسائل مادي و معنوي هم اينگونه است يعني وقتي در طول تاريخ پيامبران دقت كنيم مي بينيم پيامبران ما ، حرفهايي زده اند كه مثلاً هزارسال بعد اثبات شده و يا خيلي حرفها را زده اند كه هنوز اثبات نشده و شايد هزاران سال بعد اثبات شود .
خُب آيا بايد بشر همين جور مي آمد و مي رفت و مي مرد و لطمه مي خورد تا بفهمد كه فلان كار اشتباه است ؟ مثلاً بايد هزاران سال چيزهايي را مي خورد و مي مُرد تا بعد متوجه بشود آنها حرام است ؟ و نبايد آن را بخورد ؟ هزاران سال بايد چيزهايي را مي ديد كه نبايد مي ديد ؟! هزارسال بايد كارهايي را مي كرد كه نبايد بكند ؟! مگر بشر چقدر عمر دارد ؟ بشر امروز 60 سال و بشر قبلي هم فوقش هزارسال .
همين چند روز پيش اخبار اعلام كرد : در منظومه شمسي ( كه ما فكر مي كرديم مثل كف دست مي شناسيمش ) 000/300 ستاره خاموش كشف شده است . يعني تازه 300 هزار ستاره كشف كردند كه چون خاموش بوده اند ما نمي دانستيم كه اينها در منظومه شمسي وجود دارند .
ببينيد چقدر وضعيت عقلي ما نسبت به جهان درام است ؟ وضعيت عقلي و اطلاعات و توانايي ما نسبت به جهان . در مسائل معنوي هم همين طور است يعني هر نسل بشر بيايد و بميرد تا بالاخره نفهمد انسان چه هست و چطور مي تواند به خدا برسد و . . .
هنوز كه هنوز است حرفهاي پيامبران و امامان ما راهگشاست براي كساني كه مي خواهند به سمت معنويات بروند .
سلوك چيست ؟ انسان چگونه مي تواند به خداوند برسد و . . . يعني بشر همين طور بيايد بميرد و برود ، كه هر 500 سال مي خواهد يك خط كشف كند ! خُب اين ظلم به بشريت است .
خود انسان به اين بزرگي از نظر دروني ( يعني خود انسان روح و جسمش ) و از نظر بيروني ( يعني اطراف انسان تا آخر دنيا ) خلق نشده كه در اين دوران ، بيايد و برود و بعد هم در سور اسرافيل دميده شود و همه چيز به هم بريزد « و اذا الشَّمْس كورت و اذا الجبال سُيّرت و . . . »همه چيز از هم بپاشد و بعد ما به آن جهان برويم و تازه بفهميم : كجا بوده ايم ؟! و از هيچ خبر نداشته ايم . نه از درون مان خبر داشته ايم و نه از بيرون مان .
پس به اين ترتيب ، نتيجه مي گيريم كه شخصي بايد از طرف خالق بيايد و بشر را راهنمايي كند و خالق مهربان منتظر نمي نشيند كه بشر خودش بيايد مثلا هر دو هزار سال يك خط كشف كند .
خيلي از چيزهايي كه در كتب اهل بيت (س) و قرآن وجود دارد ، به مرور زمان بر تمامي مردم جهان كشف مي شود . خُب آن كساني كه به پيامبران (ع) و اهل بيت (س) اعتقاد داشتند ، استفاده مي كنند و آنهايي كه اعتقاد نداشتند ، ضرر مي كنند ، يعني هر هزار سالي يك خطش را كشف مي كنند .
2- نياز به رهبري در زمينه هاي اجتماعي و اخلاقي :
“ مي دانيم در خلقت ما ، علاوه بر عقل و خرد ، انگيزه هاي نيرومند ديگري به نام غرايز و اميال هم وجود دارند كه اتفاقاً بسيار هم نيرومند هستند .
غريزه : خوددوستي ، خشم و غضب ، شهوت و اميال فراوان ديگر كه اگر ما راه درست استفاده كردن از اين غرايز را ندانيم تبديل به موجودي مي شويم كه حتي هيچ حيواني به درندگي آن نمي رسد ، ما براي تربيت اخلاقي نياز به الگوهاي گفتاري و رفتاري داريم كسي كه دقيقاً از جانب خداوند ، عين حقيقت را براي ما روشن كند . كسي كه براي زندگي ما قوانيني را وضع كند . ”
