پس ما به قانون احتياج داريم ، به چه دليل ؟ اول اين كه ببينيم حدود وظايف ما چيست ؟ قانون مشخص مي كند كه استعداد شما اين است . با اين استعدادها در اين قسمت از جامعه انساني مي تواني كاركني و اين وظائف را مي تواني در اين جامعه به عهده بگيري ، قانون براي ما مشخص مي كند بايد چه كار كنيم .اگر قرار باشد بگوئيم قانوني به آن شكل نداريم ، مدارس راه بيافتد ، هركس مي تواند بيايد و درس بدهد ! خُب اينطوري كه نمي شود .قانون مشخص مي كند كه نام اين مكان مدرسه است ، تو مي تواني درس بدهي و براي درس دادن چه شرايطي لازم داري ؟ سكوت و حضور و غياب را قانون براي شما مشخص مي كند و . . . قانون استعدادها را شكوفا مي كند . اگر بنده در مسير قانون قرار نگيرم خيلي از استعدادهاي من مجهول مي ماند و هيچ وقت شكوفا نمي شود . نكته ديگر اين كه نظارت را در حقيقت قانون ايجاد مي كند و بدون نظارت هم هيچ كاري انجام نمي شود ، براي اينكه بشر عموماً بدون نظارت ، پايبندني به قوانين نخواهد داشت . مثلاً اگر سركلاس سوال نشود ، اغلب كسي درس نمي خواند .و اين چيز مشخصي است . اگر نظارت نباشد بشر پايبندي به آزادي خودش را هم از دست مي دهد و دايره هاي محدودي كه براي نوع بشر لازم است ، اين دايره ها را رد مي كند و به آزادي ديگران تجاوز مي كند . پس نظارت بايد باشد . قدرت بدون نظارت فساد مي آورد . در بيانات مقام معظم رهبري راجع به ولايت فقيه هم اين نكته ذكر شده است . يعني حتي فرد ولي فقيه كه مي گوئيم ، ولي بايد اين شرايط را داشته باشد : آگاه باشد ، مصلح ، انسان سَيّس ، متقي ، عادل ، مطيع لامر مولي و . . . مي گويند اگر نظارت نباشد ، فساد مي آورد . پس اين نظارت لازم است . در همه جاي جهان چنين است . اين يك بحث ديني هم نيست . بعضي از مثالهايي كه مي زنم ، براي آگاه شدن شما است . اگر بخواهيم بحث كلي كنيم ، نظارت نداشتن ، يعني اين كه انسان خود را در يك محيط آزاد بپندارد . دليل رواج مزاحمت هاي تلفني مي دانيد چيست ؟ براي اينكه انسان در استفاده از تلفن آزاد است . نه كسي مي داند او كيست ، و نه مي داند از كجا زنگ مي زند . دليل رغبت بسيار زياد به فسادهاي اينترنتي مي دانيد چيست ؟ براي اينكه فرد آزاد است ، مجهول است ،گمنام است . در روانشناسي فساد ، يكي از بحثهاي مهمي كه وجود دارد همين مسائل فسادهاي ارتباطي است : فساد تصويري ، تلفني ،كتبي و اينترنتي كه متأسفانه همه را با هم دارد ! و دليلش اين است كه نظارت در كار نيست . همه مردم كه نه ، همه شيعيان هم نه ، همين ماها كه به خيال خودمان شيعيان خالص هستيم ، خودمان هم مي دانيم كه اگر نظارتي بر ما نباشد ، نمي توانيم خودمان را جمع كنيم . نشان داده ايم و در تجربه زندگي خودمان برايمان مشخص است .نظارت سيستمي است كه اين سيستم را فقط قانون مي تواند در اختيار ما بگذارد . و اين قانون اگر يك سيستم نظارت بد را در اختيار ما بگذارد ، ممكن است تبديل شود به ديكتاتوري ، زورگويي ، اختناق كه خط مرزي اينها بسيار به نظارت نزديك است . اختناق و نظارت خيلي به هم نزديك هستند . قانوني بايد باشد كه خط مرزي هر كدام را مشخص كند بگويد : خط مرزي نظارت تا اينجاست ، و از اين به بعد اختناق است . به دليل همين نظارت ، خيلي از حكومتهاي جبار تاريخ تشكيل شد . آنها نيز همين ادعا را داشتند . مي گفتند : مامي خواهيم قانون را حاكم كنيم . اگر چنگيزخان مغول آمد و خواست جهان را فتح كند ادعايش اين بود كه مي خواهم براي جهان قانون تعيين كنم و بر جهان نظارت كنم . اسكندر و نرون نيز ، همين ادعا را داشتند ، با ادعاي نظارت ميليون ها نفر را به خاك و خون كشيدند ! 3 -قانون جلوي هرج و مرج را مي گيرد . در يك فيلم مستند ويدئويي كه در رابطه با موضوع قانون و هرج و مرج ساخته شده است ، نشان مي دهد كه در يكي از چهار راه هاي تهران ، براي 5 دقيقه ، هر 4 چراغ ، يك چراغ قرمز را به حالت چشمك زن در مي آورند ( چشمك زن : يعني خودت تعيين كن حق تقدم با چه كسي است) مي خواستند امتحان كنند مردم چقدر به قوانين راهنمايي و رانندگي احترام مي گذارند ؟ بعد از 5 دقيقه ، زماني كه خواستند چراغ ها را فعال كنند ، چهاراهي كه تا قبل از انجام اين آزمايش ، ماشين ها خيلي قشنگ در حال رفت و آمد بود ، چندين ساعت طول كشيد تا توانستند با 4 دستگاه ماشين پليس ، آن را خالي كنند . فقط براي 5 دقيقه اين آزمايش را انجام دادند . 5 دقيقه !چنان كار گره مي خورد كه اصلاً نمي شود جمعش كرد . اين چهار راه تا چند ساعت بعد مغشوش بود . يعني در فيلم ساعت را نشان مي دهد ، زمان همين طور سريع مي گذرد و بعد از چندين ساعت هرج و مرج ، چهارراه دوباره آرامش خود را به دست مي آورد . قانون است كه حد و مرز را مشخص مي كند و هرج ومرج را برطرف مي كند . روايت بسيارعجيب و خطرناكي هست از آقا امير مومنان عليه السلام ، حضرت مي فرمايد : « هيچ قومي نيست مگر اينكه بايدسلطاني داشته باشد ولو فاجر ! »چرا ؟ چون مي گويد : بالاخره يك قانوني بايد باشد ، و سلطان فاجر از هيچي بهتر است . و اما شرايط قانون گذار ، مي خواهيم ببينيم قانون چه نقشي در نبوت دارد ؟