غزلها 1. رفتى و دل ربودى يك شهر مبتلا را
2. چنان عشقش پريشان كرد ما را
3. اگر دل است به جان مي خرد هواى تو را
4. اى رفته رونق از گل روى تو باغ را
5. تو را من دوست مي دارم چو بلبل مر گلستان را
6. اى بدل كرده آشنايى را
7. اى سعادت ز پى زينت و زيبايى را
8. اى خجل از روى خوبت آفتاب
9. اى پسته ى دهانت شيرين و انگبين لب
10. اى چو فرهاد دلم عاشق شيرين لبت
11. تبارك الله از آن روى دلستان كه توراست
12. دلم بربود دوش آن نرگس مست
13. دل تنگم و ز عشق توام بار بر دل است
14. دلبرا عشق تو نه كار من است
15. يار من خسرو خوبان و لبش شيرين است
16. دوست سلطان و دل ولايت اوست
17. همچو من وصل تو را هيچ سزاوارى هست؟
18. در سمن با آن طراوت حسن اين رخسار نيست
19. كيست كاندر دو جهان عاشق ديدار تو نيست
20. چون تو را ميل و مرا از تو شكيبايى نيست؟!