اين كه در باره قرآن فرمود: قرآن چيزي است كه اگر بر كوه نازل شود كوه نميتواند تحمل كند، واقعش همين است، انسان وقتي نزديك بعضي از آيات ميرود از ترس برميگردد كه اين آيه يعني چه؟ هر چه هم تلاش و كوشش بكند به خودش اجازه ورود نميدهد، يك نمونه آن را در اين جا ميآوريم: در قرآن در باره كوهها آمده است كه: اي پيامبر، از تو سوءال ميكنند كه وضع كوهها چه خواهد شد: «يسئلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّي نسفاً فيذرها قاعاً صفصفاً لاتري فيها عوجاً و لا امتاً»19 اين آيه را ميتوان فهميد. يعني سوءال ميكنند در هنگام قيامت كوهها وضعش چگونه خواهد شد؟ شما درجواب بگو: «خداوند اين كوهها را درهم ميكوبد و همه اين درّههاي ناصاف با ريزش كوهها صاف ميشود و هيچ اعوجاج و اَمْتْ و كجي در صحنه قيامت نيست.» در دنيا يك انسان ممكن است در اثر خلاف كاري خود را به گونهاي پنهان كند و از شهري به شهري ديگر يا از مجمعي به مجمعي ديگر برود، اما در صحنه قيامت هيچ جايي براي استتار نيست نه تپهاي نه كوهي نه دامنهاي نه تلّي و نه ديواري است: «لاتري فيها عوجاً و لا اَمتاً». قاع و صفصف اين آيه را انسان ميتواند بفهمد. يا اين آيه كه: «يوم تكون الجبال كالعهن المنفوش»20 امام خميني :