نگاهى بر تربيت جنسى فرزندان - تعلیم و تربیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت - نسخه متنی

فرض الله قلی زاده کلان، محمدرضا مطهری، محمود نوذری، سیدعلی حسینی زاده، علیرضا صادقزاده، علی همت بناری، سید احمد خمینی، منصور اشرفی، معصومه بذل، افسر بخشی، جمشید مطهری، ابوالقاسم بشیری، محمد دولتخواه، محمدرضا محمدی، آر. ام. توماس، محمدجواد زارعان، محمد احسانی، محمدصادق موسوی؛ مترجم: سیدمحمدصادق موسوی؛ مصاحبه شوندگان: عباسعلی شاملی، سیداحمد رهنمایی، محمود کریمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهى بر تربيت جنسى فرزندان

افسربخشى - مدرس

كودكان امروز سازندگان فرداى جامعه اند. سعادت و بقاى هر جامعه بستگى به تربيت صحيح آينده سازان آن دارد. يكى از ابزار مهم تربيت،شناخت مربى، استعدادها، محيط ومساعد نمودن محيط با توجه به توان او و نيازهاى اوليه است كه نتيجه آن برآورده شدن نيازهاى والاى فرداست.

در اين سخن اجمالى قصد آن داريم به بحث پيرامون يكى از اساسى ترين نيازهاى فيزلوژيك فرد و چگونگى رويارويى و بهره مندى مطلوب از آن درراستاى اعتلاى فرد و جامعه بپردازيم زيراعدم برخورد صحيح با اين نياز همواره بعنوان يك معضل اساسى در جوامع شناخته شده است. سعى نگارنده در اين مقاله اين است كه با توجه به برداشتهاى مختلفى كه از بلوغ جنسى شده عوامل موثر در آن را برشمرد و در پايان وظايف مربيان و اوليا را بيان نمايد زيراهرجامعه اى با توجه به اهداف غايى آن به گونه اى به اين مقوله مى پردازد، درجوامعى كه بى بندوبارى جنسى رواج دارد مسؤولان جامعه اساس تربيت جنسى را بر آموزش روابط جنسى مى گذارند و از سنين دبستان ساعاتى رااختصاص به چگونگى آموزش روابط به كودكان مى پردازند غافل از آنكه همين مطرح نمودنها باعث زودرسى بلوغ دركودك مى شود بدون آنكه كودك بداند اين بيدارى جنسى را چگونه ى بايست به سامان برساند زيرا هنوز از لحاظ شناختى به مرحله بالايى از رشد نرسيده است ليكن ما هدف از تربيت جنسى رااطلاعاتى مى دانيم كه به فرزند مى دهيم تامسائل مربوط به جنسيت خويش راتشخيص دهد و به وظايف ومسؤوليتهاى خويش پى ببرد و با توجه به سلامت جامعه به سازگاريهاى مطلوب رسيده، ارزشهاى اخلاقى و فرهنگى راهمواره مدنظر قرار دهد و در مواقع مختلف باهشيارى و با توجه به شرع واخلاق موضع لازم را اتخاذ نمايد. تفاوت بين ما و غربيها براى تربيت جنسى بسياراساسى است. زيرا ما كليه ريشه و مبانى اخلاقى را از جمله زمينه جنسى بطور عام از شرع مى گيريم و غرب آن را از حيات اجتماعى و شرايط عرف و اجتماع اخذمى كند به هر حال جامعه سالمى كه انتظارش را داريم دختران و پسران رامى بايست بگونه اى تربيت نمايد كه به دختر يا پسر بودن خويش قلبا خشنودباشند و به آن افتخار كنند و به گفته شهيدمطهرى: «مقتضاى منطق و تعقل اين است كه با سنن و خرافات مبتنى برپليدى علاقه جنسى مبارزه كنيم و در عين حال موجبات طغيان و عصيان و ناراحتى غريزه را به نام آزادى و پرورش آزادانه فراهم نكنيم. سنت مخفى داشتن آن زمينه ساز عوارض و گاهى هم حرص وعطش بيشتر در كشف است. واقع بينها رابايد پذيرا شد در عين اينكه هدفگرايى رااز ياد نمى بريم.»

آبراهام مزلو (1) معتقد است كه :

اگر ميل جنسى نيز چون ديگرانگيزه هاى اوليه انسان، مانند تشنگى وگرسنگى در مسير صحيح بر آورده شوندو بوسيله تعليم و تربيت هدفدار شوند،انسان قادر خواهد بود با كاشتن بذر عشق و محبت به ديگران، به تعالى رسيده و ازاين طريق به كمال آن دسترسى يابد كه همانا كمال جويى، زيبايى طلبى و درنهايت خداجويى است. وجود اين نياز درانسان هيچگاه نفى نگرديده است. استادمحمد تقى مصباح يزدى در كتاب فردشناسى براى خود سازى به اين ميل اشاره مى كند و اينطور بيان مى كند:«وجود اميال فطرى در انسان لغو و عبث نخواهد بود بلكه برعكس عامل مهمى براى ترقى و تكامل و رسيدن او به سعادت و خوشبختى مى باشد و اگرخوشبختى و كمال انسان منحصر به سعادت مادى و محدود بود، اميال نامحدود و لغو مى بود. قرار دادن اين اميال در نهاد انسان در صورتى كه ارضاى آنها ممكن نباشد، نظير آن است كه راهى را به كسى نشان دهند و چنان وانمود كنندكه راهى بس طولانى و دور است، بطورى كه شخص مزبور همه نيروهاى خود رابراى پيمودن آن متمركز كند و با سرعت به طرف مقصد موهوم حركت نمايد.» (2)

بنابراين همانگونه كه روانشناسان ومتخصصين علم رفتار معتقد به وجودغريزه جنسى در انسان مى باشند دين مبين اسلام هم تاكيد به وجود اين ميل درانسان داشته و دستورات تربيتى مهمى براى انسان از سن نوزادى تا سن ازدواج وپس از آن دارد و به اهميت نوع تربيت جنسى و آماده نمودن جوان براى استفاده صحيح از اين ميل جهت تشكيل خانواده تاكيد زيادى مى نمايد حتى در طفوليت به مادر و اطرافيان هنگام نظافت طفل گوشزد مى كند تا نقاط حساس را كه موجب لذت طفل مى شود كمتر لمس كنند. در عين حال كه از نفرت داشتن آن نيز اطرافيان را منع مى كند تا كودك ازهويت جنسى خويش دچار شرم وخجلت نشده و دچار آشفتگى نقش نگردد (3) ، البته در تربيت اين ميل بايدتوجه داشت راه افراط را نپيمود كه چون فرويد انگيزه اصلى رفتار انسان را تنها به غريزه جنسى نسبت دهد و تبعيت از اين عقيده خانواده را دچار سردرگمى نموده درنتيجه افسار گسيختگى در روابط جنسى رابه دنبال داشته است. بطورى كه آخرين آمار از نوزادان آمريكا نشان مى دهد كه بيش از 4 ميليون كودك از مادران زير 19سال بدنيا آمده اند و بنابه اطلاعات بدست آمده در واشنگتن مردم بر عليه آزادى سقط جنين دست به تظاهرات مى زنند و ابراز مى نمايند كه از بين بردن كودكان مانع برقرارى و استحكام خانواده شده است. (4) حال آنكه بخوبى مى دانيم در اين نوع جوامع، بى بندوبارى جنسى تاچه حد رايج است. گاه نيز تفريطخانواده هاى متعصب نه به پيروى از شرع بلكه به خاطر طفره رفتن از دادن اطلاعات صحيح به كودكان و وادار نمودن آنها به پنهان نمودن هويت جنسى خويش كودك را به انحراف، بى كفايتى، پليدى ، بيمارى و گناه مى كشاند. به گفته ماكارنكو (5) روانشناس روسى: « مسائل مربوط به تربيت جنسى مستلزم توانايى فوق العاده و نزاكت خاص و تيز هوشى و دلسوزى بسيارى است. (6) » پس لازم است تربيت جنسى را با سن و رشد فرزند هماهنگ نمود زيرا از 1 تا 9 ماهگى كه فعاليتهاى حركتى كودك آغاز مى شود، ابتدايى ترين فعاليت او بصرى است. اسلام در اين سنين تاكيد زيادى دارد كه والدين اعمال زناشويى را در مقابل چشمان كودك انجام ندهند. در دوره خردسالى دوره كنجكاوى طفل آغاز مى شود و كودك سعى مى كندمحيط پيرامون خويش را بشناسد، هرچيز تازه يا غير عادى عاملى براى كنجكاوى طفل بشمار مى رود بطورى كه حتى باعث ترس و وحشت وى خواهدشد. بنابراين اسلام در مورد پوشاندن عورت، خوابيدن فرزندان در رختخواب والدين، دستكارى يا تنفر و حمام كردن اطفال و جداكردن بستر كودكان از يكديگردستورات زيادى را داده است. در حديثى از پيامبراكرم «صلى الله عليه وآله » نقل شده است كه بايد بستر كودكان در شش سالگى از هم جدا شود و در حديث ديگرى مى فرمايد:«اذا بلغت الجارية سنين فلا يقبلها الغلام والغلام لاتقبله المراة اذا جاوز سبع سنين »، دختر بچه شش ساله را پسر بچه نبوسد وهمچنين زنها از بوسيدن پسر بچه اى كه سنش از هفت سال تجاوز كرده است خوددارى كنند.»

حال كه اين همه تاكيد را در موردتربيت جنسى در دستورات اسلامى دانستيم، لازم است ابتدا با تعاريف بلوغ جنسى از ديدگاههاى مختلف آشنا شده وسپس به نقش و وظايف مربيان نسبت به تربيت جنسى نوجوانان بپردازيم.

كلمه بلوغ (7) (سن مردى) معمولا" به 11 الى 17 سالگى گفته مى شود. به لحاظشرعى در كشورهاى مختلف متفاوت است وليكن در ايران دختران 9 سالگى وپسران 15 سالگى به سن تكليف مى رسندو از اين سن مكلف به انجام واجبات الهى مى شوند. در جوامع مختلف نوع ديگرى از بلوغ نيز مطرح است كه به آن بلوغ عرفى ( سن قانونى) گفته مى شود. و قانون مدنى هر كشور نوجوان را در اين سن بالغ و مسؤول رفتار خويش مى شناسد. بايداضافه نمود كه اصولا" نوجوانى يا Adaloscence سنين 12 تا 18 سالگى است. آغاز آن از سالهاى آخر دوره دبستان بعنوان مرحله قبل از بلوغ است كه در اين مرحله رشد صفات ثانويه جنسى همراه باتغييراتى در اندامهاى فرد ايجاد مى شود.معمولا" اين مرحله با بيم و هراس همراه است تا آنكه بيشترين تغييرات در دختران و پسران شروع مى شود يعنى احتلامهاى شبانه در پسران و عادت ماهيانه دردختران، سپس اندامهاى جنسى رشدكافى يافته و احتمالا پس از اين مرحله نوجوان مشكلات جسمى و روانى خويش را پشت سر مى گذارد. در اين دوره متاسفانه احساسات و عواطف نوجوان برعقلش غلبه دارد زيرا اكثر روانشناسان بويژه پياژه حداكثر رشد شناختى ياعقلانى را سنين 14 الى 15 سالگى مى دانند; از طرفى اين سنين از نظرروانشناسان به سنين جهش عاطفى نام گذارى شده است. دوره غليان عواطف فرداست. نقش كودك در زندگى كاملامشخص است افراد بالغ نيز به نقش خودكاملا واقف هستند. وليكن نوجوان دريك وضع روحى بسيار پيچيده و مبهم بسر مى برد. قرنها پيش افلاطون دوران بلوغ را به يك نوع شراب زدگى روان تشبيه كرده است. اسلام نيز به جوانى به دو صورت مى نگرد. در ديد منفى پيامبر«صلى الله عليه وآله » مى فرمايد: «الشباب شعبة من الجنون. (8) جوانى از اقسام جنون وديوانگى است.» و از ديد مثبت حضرت پيامبر«صلى الله عليه وآله » مى فرمايد: «اوصيكم بالشبان خيرا فانهم ارق افئدة ان ا.. بعثنى بشيرا و نذيرا فخالفنى الشبان و فخالفنى الشيوخ; (9) به شما در مورد نوجوانان وجوانان به نيكى سفارش مى كنم زيرا آنان دلى رقيق تر و قلبى فضيلت پذيرتر دارندزمانى كه خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان بستندولى پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند.» هنگاميكه نوجوان توانست به هويت جنسى خويش بگونه اى صحيح پى ببرد آنگاه است كه مربى قادر خواهد بود شيوه هاى مطلوب تعليم و تربيت جنسى را در مورد او به كاربندد. حضرت آيت ا.. مهدوى كنى نيز دراين باره مى گويد :

«وجود غريزه سركش و مرزنشناس وطغيانگر در انسان مخصوصا در دوران نوجوانى كه دوره بحران غرايز به شمارمى رود از مسائل انكار ناپذير است، زيراهوسهاى سركش و غرايز و اميال حيوانى او را به هوسبازى و شهوترانى و ... دعوت مى كند. اگر انسان، بانيروى عقل و ايمان نتواند خود را كنترل كند و قدرت رام كردن غريزه هاى ويرانگر را نداشته باشد، از نظرمعنوى تا آنجا سقوط مى كند كه ازحيوانات هم پست تر مى شود. (10) »

از عوامل عديده اى كه اغلب مانع ازسعى مربيان در اين امر مى شود پديده زودرسى و ديررسى بلوغ در نوجوانان است. به پيدايش زودرس صفات ثانويه جنسى البته بدون توانايى توليد مثل،بلوغ زودرس كاذب گفته مى شود. درست است كه اختلالات فيزيولوژيك، عوامل جغرافيايى و عوامل اقتصادى مانندزندگى مرفه، تغذيه خوب در ايجاد آن تاثير دارد ولى وسايل فرهنگى و تبليغاتى چون سينما، تلويزيون، ويدئو، ضعف اعتقاد و نوع روابط دختران و پسران نيز دربروز آن بسيار مؤثرند و متاسفانه بايدگفت در محيطهاى ناسالم اثر منفى اين زودرسى در سرنوشت دختران بيشتر مؤثراست تا پسران زيرا دختران دو تا چهارسال زودتر به سنين بلوغ مى رسند درحالى كه هنوز از لحاظ عقلى به رشد كامل دست نيافته اند و همين مساله موجب به انحراف كشيدن آنها خواهد شد. همانگونه كه زودرسى در زندگى نوجوانان مؤثراست ديررسى آن نيز مى تواند بعنوان عقب ماندگى رشد در نوجوانان تلقى شود. نقش مربيان در اين رابطه بسيار مهم است و بايد به نوجوانان اين مساله رابقبولانند كه هر فرد مطابق ساختمان بدن خويش رشد مى نمايد و كوچكى يابزرگى جثه نشانه برترى يا كهترى يك فردنيست. (11)

كهلبرگ (12) معتقد است: «دختر و پسربر اساس تفاوتهاى بيولوژيكى و طبيعى كه دارند، رفتارهاى متفاوتى را از خودظاهر مى سازند مانند تفاوتهاى موجود درلباس پوشيدن و آرايش مو و... اين رفتارتوسط محيط، تقويت يا تضعيف مى گردد» به عقيده وى كودكان از لحاظرشد جنسى سه مرحله را مى پيمايند:

1- از سه سالگى كودك بطور اساسى تفاوت جنسى بين دختر و پسر رامى شناسد. 2- از 5 سالگى و اوج آن در 7سالگى كودك متوجه مى شود كه دختران بعنوان دختر و پسران بعنوان پسر باقى مى مانند 3- از 7 الى 11 سالگى سنين ثبات جنسى است و هر يك از پسران ودختران به تثبيت جنسى خود مى پردازندو مى بايست در اين سن نقش جنسى مناسب به دختران و پسران آموخته شود.

مطالعات نشان داده اند كه پدران بيش از مادران در يادگيرى نقش جنسى كودكان موثرند زيرا پدران در مقايسه با مادران حتى از سنين 2 و 3 سالگى نقشهاى جنسى متفاوتى را در نظر مى گيرند.پسرانى كه روحيه اى مردانه و قوى دارندبيشتر داراى پدرانى هستند كه درتصميم گيريهاى خانوادگى و در تنظيم انضباطهاى خانوادگى شخصيت غالب ومسلطى را در محيط خانواده دارند.بالعكس هنگامى كه پدر نقش منفعلى درخانواده دارد در همانند سازى پسران به لحاظ نقش جنسى اثرات سويى مى گذارد. البته بايد متذكر شد منظور ازنقش جنسى، وظايف و تكاليفى هستندكه طبيعت بيولوژيكى، فرهنگ، جامعه وبزرگسالان از هر يك از دو جنس مرد و زن انتظار دارند و رويهمرفته بايد گفت از سن سه سالگى است كه دختر و پسر خود راباز مى شناسند و تلاش مى كنند تا نقش خويش را بعنوان دختر يا پسر بشناسند.آنچه بايد به كودكان آموخت اين است يادگيرند چگونه جنس مخالف خود نباشند.خوشبختانه در مورد دختران اغلب مشكلات كمتر است زيرا همواره در كنارمادر هستند و براى الگوپذيرى مادر را درپيش رو دارند ولى متاسفانه پسران اغلب با نبود پدر در خانه مواجه مى شوند وبراى آموزش نقش جنسى صحيح،محبورند تغيير الگو دهند و لازم است درهمه ادوار رشد كودك، پدر در خانواده حضور داشته باشد و نقش فعال و صحيح خويش را عهده دار گردد. خوشبختانه دراسلام سفارشات زيادى براى جداسازى دختر از پسر از 6 سالگى شده است و تاسن تميز مجاز مى داند كه دختران باپسران به بازى بپردازند.

چنانچه در قرآن مى فرمايد: (13)

«اوالطفل الذين لم يظهروا على عورات ...»

اولياى اسلام در احاديث مختلفى، سفارشات زيادى فرموده اند كه با دختران و پسران از سنين 6 سالگى به بعد بايد بطور جداگانه رفتار شود هرچند كه آنها به سن تكليف نرسيده اندمتاسفانه اغلب مشاهده مى شود اجازه هرگونه فعاليت پسرانه قبل از بلوغ به دختر داده مى شود و به هنگام بلوغ شتابزده اقدام به جداسازى دختر و پسرمى شود كه منجر به مشكل روانى در دخترمى گردد. تحقيقات نشان داده است دخترانى كه به آشپزى، خياطى و مطالعه علاقمند بوده اند در دوره بزرگسالى داراى فعاليتهاى متناسب ترى با نقش جنسى خود بوده اند و پسرانى كه به بازيهاى رقابتى و حركتى زياد و فعاليتهايى مانندمكانيكى، توپ بازى و تفنگ بازى پرداخته اند در دوران بلوغ مشكلات كمترى را در رابطه هويت جنسى خويش دارا بوده اند. بنابراين بايد به فرزندان دوالگوى مناسب رفتارى كه لزوما ضديكديگر نيست، آموخته شود. بطور مثال،دختران در كمك به كوچكترها پوشاندن لباس و غذا دادن و در كمك به بزرگترها،پخت و پز و نظافت را بياموزند ويه پسران حمل و نقل اشياء، نظافت اتومبيل، خريد نان و ... آموخته شود وهمواره به آنها تاكيد شود كه دو الگو ضديكديگر نيست بلكه مكمل يك ديگرند.از اين طريق است كه دختران و پسران ازاينكه دختر يا پسر هستند قلبا راضى وخشنود مى شوند و دختر اين باور را كه موجودى مقيد، محدود و تحت سلطه است و پسر نيز اين باور را كه آزاد،قدرتمند و سلطه گر است از ذهن خويش دور مى سازد.

از اهم وظايفى كه به اولياء توصيه مى گردد دادن پاسخ صحيح به سئوالات فرزندان است. لازم نيست كليه جزئيات مطرح شود. مى توان به صورت كلى مسائل را بيان كرد نه آنكه دروغ گفت چون از اين طريق او را سبت به خود بى اعتمادخواهيد ساخت و حتى ممكن است طفره رفتن از پاسخ، باعث شود اطلاعات را ازافراد منحرف و همسالان كم تجربه كه خود دچار مشكل جنسى هستند بدست آورد. مادر و پدر كه محرم راز فرزندهستند اگر خود بعلت شرم زياد قادربه گفتن مسائل به فرزند نمى باشند،مى توانند از مربى مدرسه كمك بگيرند.شركت نوجوان در جلسات اجتماعى -مذهبى بطور مستمر، مى تواند هويت مذهبى اجتماعى متناسبى براى اوبه وجود آورد بويژه آنكه در راس اين نوع جلسات افرادى شناخته شده و امين قرارگرفته باشند، چه از لحاظ اجتماعى و چه از لحاظ شرعى. زيرا در سنين نوجوانى ساده انديشى دوران طفوليت ديگر از بين رفته و نوجوان به قضاوت و سنجش وارزيابى مجدد اشخاص، موضوعات و...مى پردازد و با ديد انتقادى به آنان مى نگردو كوچكترين عيب و نقص افراد با ذره بين مخصوص دوره بلوغ، بزرگ مى شودبنابراين اگر نوجوان صداقت و سلامت اين نوع جلسات را بپذيرد، احساس هويت مى كند و خود را وابسته به گروهى سالم مى يابد و چون دراين گروه است سعى مى كند تا حد امكان خود را از لغزش و خطا مصون سازد. از ديگر توصيه هايى كه به مربيان مى شود به هنگام مشاهده لغزشهاى نوجوان، آن است كه به جاى زدن انگهايى چون بى عرضه، عقده اى،پست، بى شخصيت به نوجوان مرتباسخنانى چون والايى، ارزشمند، قدرتمندبا اراده به آنان نسبت داده شود و به هيچ وجه لازم نيست مسائل جنسى جنس مخالف و يا روابط جنسى را با نوجوانان مطرح ساخت و تنها به هنگام ازدواج گفتن اين مطالب لازم بنظر مى رسد و فقطمى توان به نشان دادن فيلمهاى آموزشى در مورد حيوانات و گياهان بسنده نمود كه ان شاءا.. از اين طريق خانواده هايى سالم در نتيجه جامعه اى سالم و نسلى سازنده سالم را دارا شويم زيرا به كرات، بى بند وبارى روابط جنسى والدين بعنوان الگوهاى ناسالم، باعث شده تمايلات نهفته و پنهان جنسى به ميلى سركش وشديد تبديل شده و خطرات عظيمى رابراى فرد و جامعه به دنبال داشته باشدسخن را هر چند ناقص با جمله اى ازلاچتكف (14) به پايان مى بريم كه مى گويد:

«براى رام كردن احساسات غريزه بايددانست كه عقل و علم و تربيت، تاب مقاومت ندارند و بايد سعى كنند ازاحساس ديگرى، يعنى ايمان استفاده كنند. (15) »

1) MAZLO

2) مصباح يزدى ، محمد تقى، خودشانسى براى خودسازى، ص 43

3) روزنامه كيهان 4/11/75، ص 1

4) Role confusion

5) Makarenko

6) لاچتكف و روانشناسى تربيتى جنسى، ص 12

7) Puberty

8) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 17،ص 49

9) شباب قريش ص 1

10) آيت ا.. مهدوى كنى، محمدرضا، نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى، چاپ اول، ص 22.

11) روانشناسى تربيتى ويژه مراكز تربيت معلم،ص 150

12) Kohlberg

13) سوره نور ، آيه 31

14) Lachtkof

15) كودكان و نوجوانان - ترجمه محمدتقى زاده.انتشارات بنياد تهران 1361

منابع:

1- حق جو، محمد حسين، نيازمنديهاى نسل جوان

2- همتى، على اصغر، تحليلى بر روابط دختر و پسر در ايران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان

3- قائمى، على، سازندگى و تربيت دختران

/ 21