مرورى بر مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى از نظر غزالى و فيض - تعلیم و تربیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت - نسخه متنی

فرض الله قلی زاده کلان، محمدرضا مطهری، محمود نوذری، سیدعلی حسینی زاده، علیرضا صادقزاده، علی همت بناری، سید احمد خمینی، منصور اشرفی، معصومه بذل، افسر بخشی، جمشید مطهری، ابوالقاسم بشیری، محمد دولتخواه، محمدرضا محمدی، آر. ام. توماس، محمدجواد زارعان، محمد احسانی، محمدصادق موسوی؛ مترجم: سیدمحمدصادق موسوی؛ مصاحبه شوندگان: عباسعلی شاملی، سیداحمد رهنمایی، محمود کریمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرورى بر مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى از نظر غزالى و فيض

گزارشى از يك پژوهش

صادقزاده

اشاره: پژوهشى نظرى با عنوان فوق به توصيف، تنظيم و مقايسه اهم انديشه هاى دو متفكر بزرگ جهان اسلام درباره پيرايش آدمى از آلودگيهاى اخلاقى درعرصه تربيت اخلاقى مبتنى بر دين پرداخته است. پژوهشگر در اين مقاله سعى دارد با معرفى پژوهش مذكور و ارائه برخى يافته هاى مهم آن، نظام تربيت اخلاقى بر اساس منابع تفكر دينى رابعنوان بسترى مناسب و كارآمد جهت حل مسائل اخلاقى انسان معاصر طرح نموده وپژوهشگران حوزه و دانشگاه را به جستجوى عميق در گنجينه گرانبهاى فرهنگ اسلامى بويژه آثار متفكران مسلمان و ارائه نتايج ارزشمند اين تلاش در قالبى نوين فراخواند.

1. پژوهش مذكور در قالب پايان نامه كارشناسى ارشد،رشته تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش در دانشگاه تربيت مدرس صورت پذيرفته و در سال 75 بعنوان دومين پايان نامه برتر دانشجويى گروه علوم انسانى كشور برگزيده شده است.

و نفس ما سويها فالهمها فجورها و تقويها قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها...» (1)

سپاس بى حد حق تعالى را سزاست كه در جهت تبيين چگونگى تزكيه نفس مستفاد از آيات كريمه فوق، توفيق برداشتن گامى كوچك رابه نگارنده با انجام پژوهشى به نام «مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى از نظرغزالى و فيض » (2) عنايت فرمود. مقاله حاضر در بخش اول به معرفى نسبتا كوتاه «پژوهش » و در بخش دوم به ذكر اهم يافته ها و تبيين نتايج اساسى آن و در پايان به ارائه برخى پيشنهادها خواهد پرداخت.

بخش اول: معرفى «پژوهش »

1 - 1 - طرح موضوع

در نگاهى گذرا به تاريخ پر فراز و نشيب زندگى آدمى،هر ناظر واقع بين علاوه بر مشاهده صحنه هاى زيبايى ازفداكارى، گذشت، جوانمردى، سخاوت و خويشتندارى -كه هر يك جلوه اى از جنبه متعالى و ارزشى انسان هستند- با صحنه هاى تكان دهنده و ناپسندى از ظلم و تجاوز،خونريزى و ددمنشى، فساد و هوسرانى روبرو مى شود. هريك از اين صحنه ها مصداقى است از جنبه ضد اخلاقى ونا مطلوب ولى غير قابل انكار از حيات بشر كه در اشكال ومراتب متنوع، با آثار سوء بسيار بر سعادت فردى واجتماعى آدميان، هماره از سوى اكثر انديشمندان،معضلى جهانى - انسانى تلقى شده كه براى چاره انديشى ومبارزه با آن، تلاش فكرى و عملى گسترده اى در عرصه انديشه و تجربه بشرى صورت گرفته است.

حاصل اين تلاش سترگ، گنجينه اى گرانبها از معارف فلسفى، عرفانى، ادبى، علمى، دينى و تدابير و تجاربى است كه براى پيدايش وجود ارزشمند انسان ازآلودگيهاى اخلاقى و تعالى ارزشى آدمى، از سوى متفكران و مصلحان دلسوز فراهم آمده است.

صرف نظر از ميزان دستيابى مجموعه مذكور (انديشه و تجربه) به حقيقت و موفقيت، قدردانى و سپاسگزارى ازتلاش بى شائبه فوق، وظيفه اى انسانى محسوب مى شود.اما نگاهى گذرا به اوضاع كنونى جامعه بشرى - در شرق وغرب عالم - نشان مى دهد كه اين كوشش فكرى و عملى گسترده نه تنها ثمره مطلوب را در پى نداشته، بلكه با كمال تاسف مشكلات اخلاقى على رغم پيشرفت نسبى آدمى در ديگر زمينه ها، روز به روز گسترش و عمق بيشترى يافته است. لذا اندكى تامل در ابعاد و آثار آلودگيهاى اخلاقى و بحران ارزشى حاكم بر جامعه انسانى ضرورت پاسخگويى مناسب و اساسى به اين پرسش ديرين، ولى همچنان مهم را خاطر نشان مى سازد كه:

«چگونه مى توان وجود ارزشمند انسان را ازآلودگيهاى اخلاقى تا حد امكان پيراست و به ارزشهاى اخلاقى با آن همه اهميت جامه عمل پوشاند؟»

به نظر مى رسد با توجه به گستردگى و كارآيى كم نظيرفرآيند تربيت در تغيير و تحول انسان، بتوان از «تربيت اخلاقى » (3) به عنوان زمينه اى مناسب براى پاسخگويى به سؤال مزبور سخن گفت; چرا كه در اين صورت «تربيت اخلاقى » بعنوان فرآيندى مداوم، پويا، همه جانبه (شامل ابعاد شناختى، عاطفى ارادى و عملى و متوجه اصلاح ديگران به موازات اصلاح خويش) و توانا براى استفاده ازانواع معارف (عقلانى، عرفانى، وحيانى و علمى) درجهت تحقق سلامت و تعالى اخلاقى انسان از كارآيى بيشترى نسبت به مباحث متعارف فلسفه و علم اخلاق برخوردار مى باشد. البته بديهى است براى بهره ورى مطلوب از اين زمينه - تربيت اخلاقى - جستجوى عميق،پيوسته و منظم گنجينه گرانبهاى معارف و تجارب آدمى بويژه عرصه نامتناهى معارف دينى امرى ضرورى محسوب شود و حوزه فلسفه تعليم و تربيت بايد نتايج چنين تلاش مباركى را در قالب «نظام تربيت اخلاقى » -شامل مفاهيمى نظير مبانى، اهداف، اصول، شيوه ها ومراحل - سامان دهد.

در اين راستا گردآورى، بررسى تطبيقى و تنظيم آراءانديشمندان اخلاقى گامى آغازين ولى اساسى مى باشد واين «پژوهش » چنين تلاشى را درباره بخشى از تربيت اخلاقى يعنى «تهذيب اخلاقى » (4) - به مفهوم پيرايش ظاهرو باطن خود و ديگران از آلودگيهاى اخلاقى - از ديدگاه دو متفكر بزرگ جهان اسلام يعنى ابوحامد غزالى وملامحسن فيض كاشانى مد نظر قرار داده است، كه بنابرنظر برخى محققان اين دو انديشمند، به اخلاق بارويكردى عمدتا دينى - هر چند از دو منظر نسبتا متفاوت- نگريسته اند.

البته در ميان مفاهيم مربوط به فرآيند تهذيب اخلاقى،ما فقط به سه عنصر اصلى «مبانى » (5) ، «اصول » (6) و «شيوه ها» (7) پرداخته ايم.

1 - 2 - اهداف «پژوهش »

با توجه به مطالب فوق اهداف ذيل براى فعاليت تحقيقى در نظر گرفته شد:

1 - استخراج و گردآورى آراى غزالى و فيض درباره مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى

2 - تشخيص ميزان توافق نظر غزالى و فيض در مبانى،اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى

3 - كشف نوع ارتباط ميان عناصر مزبور از نظر غزالى و فيض

4 - تدوين و تنظيم آراى غزالى و فيض درباره تهذيب اخلاقى مطلوب در قالبى جديد.

بديهى است كه علاوه بر اهداف مزبور در جهت تدوين نظام تربيت اخلاقى مورد نظر، ارزيابى انديشه اخلاقى دو متفكر، امرى مطلوب و ضرورى مى باشد،ليكن با ملاحظه پيچيدگى طبيعى اين مهم و فراهم نبودن مقدمات نظرى و عملى آن و توجه به سطح انتظار و توقع از پژوهشگر، مساله ارزيابى و داورى نسبت به آراى غزالى و فيض به نوبتى ديگر موكول گرديد.

1 - 3 - تعريف واژگان

از مفاهيم اصلى «پژوهش » معانى ذيل مقصود و مرادمى باشند:

تهذيب اخلاقى: «مجموعه تدابيرى كه با هدف محو ويا تضعيف رذائل اخلاقى و برخورد با حالات و افعال ضداخلاقى انتخاب شده و نسبت به خود يا ديگرى اجرامى گردد.»

- مبانى تهذيب اخلاقى: «گزاره هاى توصيفى (8) ومقبول هر انديشمند در ارتباط با مباحث تهذيب اخلاقى درباره امورى نظير هستى، انسان، ارزش و معرفت »- اصول تهذيب اخلاقى: «گزاره هاى تجويزى (9) معتبرى كه از نظر متفكر به عنوان قواعد كلى قابل اجرا درهمه بخشهاى تهذيب اخلاقى باشند.»

- شيوه هاى تهذيب اخلاقى: «گزاره هاى تجويزى معتبرى كه از نظر متفكر به عنوان دستورالعمل، تنها دريك يا چند بخش تهذيب اخلاقى قابل تحقق باشند. (10)

1 - 4 - سؤالات و فرضيات

براى تحقق اهداف «پژوهش » چهار سؤال اساسى ذيل مطرح اند:

1 - نظر غزالى درباره مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى چيست؟

2 - نظر فيض درباره مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى چيست؟

3 - توافق نظر غزالى و فيض در مبانى، اصول وشيوه هاى تهذيب اخلاقى چقدر است؟

4 - ارتباط ميان مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى از نظر غزالى و نيز از نظر فيض چگونه است؟

براى راهنمايى فعاليت پژوهشى در پاسخ به سؤال يك و دو با توجه به ويژگى اكتشافى آنها پردازش فرضيه اى لازم نبود، ولى در پاسخ به سؤال سه بنابرمطالعات پيشين و شواهد و قرائن دو فرضيه ذيل طرح شده و مورد آزمون قرار گرفتند:

1- توافق نظر غزالى و فيض در مبانى تهذيب اخلاقى بيش از توافق آنها در اصول تهذيب اخلاقى است.

2 - توافق نظر غزالى و فيض در اصول تهذيب اخلاقى بيش از توافق آنها در شيوه هاى تهذيب اخلاقى است.

همچنين در پاسخ به سؤال چهار دو فرضيه ذيل مطرح شده و و مورد بررسى واقع شدند:

3 - از نظر غزالى و فيض اصول تهذيب اخلاقى ناظربه مبانى تهذيب اخلاقى هستند. (11)

4 - از نظر غزالى و فيض شيوه هاى تهذيب اخلاقى ازاصول تهذيب اخلاقى استنباط مى شوند.

1 - 5 - روش تحقيق

با توجه به اينكه «پژوهش » در حيطه تحقيقات توصيفى واز گونه «اسنادى » محسوب مى شود براى جمع آورى اطلاعات از روش «تحليل محتوا» (12) استفاده گرديد - «... كه در اين گونه تحقيقات از روشهاى متداول به شمارمى آيد... و عبارت است از شناخت و برجسته كردن محورها و خطوط اصلى يك متن يا متون مكتوب باهدف فراهم آوردن تحليلى توصيفى...» (13) - و براى بررسى فرضيات «پژوهش » از روش تحليل كمى و كيفى وتحليل منطقى داده ها به تناسب مورد استفاده قرار گرفت، البته روش تحليل محتوا هم اكنون با استفاده از شيوه هاى كمى و كيفى پيشرفته در علوم ارتباطات و مجموعه علوم اجتماعى جايگاه ويژه اى يافته است، ولى با ملاحظه اين نكته كه استفاده از اين روش در تحقيقات نظرى علوم انسانى - حداقل در كشور ما - سابقه چندانى ندارد، ازشكل ساده شده اين روش در «پژوهش » استفاده گرديدكه بايستى تلاشهاى بيشترى در راستاى تطبيق و كاربرداين روش در تحقيقات نظرى انجام شود. (14)

1 - 6 - منابع عمده تحقيق

با توجه به گستردگى منابع انديشه اخلاقى غزالى و فيض بايستى با ملاحظه نظر متخصصان و پژوهشگران انديشه وآثار غزالى و فيض، گزينشى دشوار صورت مى گرفت كه در نيتجه مهمترين منابع افكار اخلاقى اين دو انديشورچنين برگزيده شدند: احياء علوم الدين، كيمياى سعادت،ميزان العمل، منهاج العابدين و الاربعين از غزالى والمحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، الحقائق فى اسرارالدين، زادالسالك، منهاج النجاة و ضياء القلب از فيض كه البته در اين ميان دو كتاب معظم احياء علوم الدين والمحجة البيضاء به تصريح برخى محققان منبع عمده وجمع اكثر انديشه هاى دو متفكر هستند. و در جريان فعاليت پژوهشى نيز با توجه به ملاحظات اجرايى ومحدوديتها، گردآورى اطلاعات عمدتا منحصر به همين دو مجموعه گران سنگ گرديد.

معرفى اين دو كتاب - بيان غرض از تاليف، چگونگى تدوين و تبويب و بيان رئوس مطالب آنها - و لو بصورت مجالى مقصود و ميسور اين مقاله نبود. همچنانكه مقايسه و ارزيابى تطبيقى اين دو و بيان چگونگى تهذيب و تنقيح فيض در شرح احياء علوم الدين مجالى ديگر مى طلبد. (15)

با آنكه در معرفى «پژوهش » مباحث مهم ديگرى نظير پيشينه پژوهش و بررسى و نقد آن، و وجوه ضرورت و اهميت «پژوهش » قابل طرح هستند به دليل ضيق مجال از آنها در مى گذريم تنها توجه علاقمندان به اشاعه فرهنگ اسلامى را به اين مهم جلب مى نمائيم كه على رغم جامعيت كم نظير فيض كاشانى - به اعتقاد بزرگانى چون علامه طباطبايى - بنا بر جستجوى پژوهشى انجام شده تنهايك مورد پژوهش علمى در قالب پايان نامه در موردشخصيت و انديشه فيض (آنهم در ذيل توجه به تفسيرصافى) و چندين مقاله و مكتوب محدود درباره وى يافت شد، در حالى كه بنابر نقل يكى از محققين درباره غزالى حدود 480 فعاليت پژوهشى (به زبانهاى غير فارسى)صورت پذيرفته و در داخل كشور نيز تعدادى فعاليت پژوهشى قابل توجه درباره آراء تربيتى غزالى انجام شده است، در حالى كه يكى از محققين گرانقدر پس ازمقايسه آراء غزالى و فيض درباره اخلاق و تربيت اخلاقى چنين مى نگارد:

«اگر پرچم هاى افراشته حول محور غزالى در عالم،در اطراف وجود فيض افراشته مى شد قطعا تفوق علمى اوآشكار مى شد و محققان از مشاهير غرب نهايت عظمت علمى او را در مى يافتند و به سوى آراء ارزشمند وى ازجهت اخلاق و شناخت نفس و تربيت آن روى مى آوردند.» (16)

به هر حال، اميد است پژوهشگران علاقمند به اين خلاء پژوهشى در زمينه ارائه افكار متفكران اسلام ناب به جهان امروز توجه جدى نموده و با تلاش مضاعف سعى در جبران آن نمايند.

بخش دوم:

اهم يافته ها و نتايج اساسى

در اين بخش با توجه به نقش هدايتگر اهداف در هرفعاليت پژوهشى و ملاحظه اينكه اهداف «پژوهش » درمرحله استخراج و گردآورى اطلاعات راهنماى عمل پژوهشى بوده اند، شايسته است اهم يافته ها و نتايج اصلى «پژوهش » حول محور اهداف اوليه تبيين شود. مطالب اين بخش را در چهار قسمت پى مى گيريم.

2 - 1 - نتايج مربوط به هدف اول «پژوهش »

در راستاى تحقق هدف استخراج و گردآورى آراى دوانديشمند درباره مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى و پاسخ به دو سؤال 1 و 2 «پژوهش » مجموعه گزيده نظرات مرتبط با مفاهيم مذكور به صورت تطبيقى درچهار بخش «مبانى » (كلى)، «اصول »، «شيوه هاى عام » و«مبانى و شيوه هاى خاص » در فصل چهارم پژوهش گزارش شده است. (17)

مطالب بخش «مبانى » تحت چهار عنوان مبانى «هستى شناسى »، «انسان شناسى »، «ارزش شناسى » و«معرفت شناسى » و مطالب بخش اصول تحت دو عنوان «اصول تصريح شده » و «اصول استنباط شده » تنظيم شده اند. در بحث شيوه هاى عام تهذيب اخلاقى 7 شيوه كلى (18) مطرح و در بخش «مبانى و شيوه هاى خاص » 20آلودگى اخلاقى مورد بحث واقع شده اند (19) (در اين بين برخى رذيله اخلاقى، بعضى حال ضد اخلاقى و تعدادى فعل ضد اخلاقى هستند). با اذعان به اين نكته كه همه يافته هاى مربوط به هدف اول «پژوهش » فى نفسه مهم هستند، در اين مقام به برخى از اهم يافته ها و نتايج طى چند بند اشاره خواهيم داشت.

در بحث مبانى (كلى) تهذيب اخلاقى نكات ذيل قابل طرح هستند:

1 - در مبانى هستى شناسى، غزالى و فيض به خدامحورى هستى و غايت مندى آن كه در باور به وجودخداوند واحد، حكيم و مستجمع جميع صفات كمال،توصيف او در ذات و صفات، نبوت عامه و خاصه، باور به زندگى اخروى و حالات پس از مرگ و رابطه عميق بين دنيا و آخرت جلوه گر مى باشد، مشتركند. اختلاف نظر اين دو در توصيف افعال الهى (عدل، وجوب رعايت اصلح،افعال اختيارى بندگان) و نيز بحث مهم امامت و وصايت پيامبر مى باشد كه مورد اخير به اختلاف نظر در مبانى معرفت شناسى دو متفكر منجر مى گردد.

2 - درباره شناخت انسان و ويژگيهاى او و طريق كمال آدمى باور مشترك دو انديشمند به وجود نفس و اصالت آن، اهم قواى باطنى نفس (شهوت، غضب و عقل)، دوويژگى مختص انسان (علم و اراده)، رابطه متقابل بين نفس و بدن و افعال جوارح و آثار درونى، تاثير اعمال ونيات آدمى در تحصيل سعادت وى و حصول سعادت حقيقى انسان در آخرت از اهم مبانى مشترك انسان شناسى غزالى و فيض هستند در حالى كه، اختلاف نظر معتنابهى در اين مبحث بين دو متفكر مشاهده نشد.

3 - در مبحث مهم ارزش شناسى، نظر غزالى و فيض در تعريف خير و شر بر اساس ملاك تاثير در زندگى اخروى، احتياج به شريعت براى تشخيص مصاديق خير وشر، منشاء ايجاد رذايل و فضايل (افراط و تفريط دراستعمال قوا)، معيار اعتدال در تشخيص فضيلت و رذيلت،تعريف فضايل و رذايل و انواع اصلى آنها، تاثير نيت وقصد در ارزشگذارى به اعمال، كاملا هماهنگ است ولى بوده در بحث مهم حسن و قبح اعمال، ارزشگذارى به اعمال صوفيه و صحابه (بطور كلى) اختلاف نظر قابل توجه مشاهده گرديد.

4 - در مبانى معرفت شناسى غزالى و فيض در جايگاه مهم علم اخلاق و ضرورت تحصيل آن براى همه كس،احتياج به عقل و شرع براى مبارزه با بيمارى هاى اخلاقى با اذعان به محدوديت عقل در رسيدن به كنه حقايق ولزوم استمداد از شرع، تاويل ظواهر قرآن و سنت بااستمداد از نور عقل (عدم جمود بر ظواهر آيات ونصوص) اتفاق نظر دارند در حالى كه، فيض با اعتقاد جزم به حجيت قول، فعل و تقرير معصومين(ع) علاوه بر سنت پيامبر(ص) - و در نتيجه گسترش منبع تفكر دينى به اين حيطه وسيع (حدود 330 سال) و انكار حجيت اقوال وافعال صحابه و بلكه طعن بسيار بر آنان - و نيز انكار جدى اقتباس و اخذ بسيارى از آراى صوفيه و نقل حكايات ايشان در مباحث تهذيب اخلاقى، اختلاف نظر بسيارمهمى را با غزالى پايه نهاده و بر اساس همين اختلاف،مبناى بسيارى از اصول و شيوه هاى مقبول غزالى از ديدگاه فيض هيچگونه اعتبارى ندارد.

اما در بخش اصول نيز برخى نكات مهم از اين قرارهستند:

5 - در فرآيند تهذيب اخلاقى (در همه ابواب و نسبت به انواع آلودگيها) قواعد عام ذيل، معتبر و مورد قبول غزالى و فيض مى باشد (20) :

- لزوم بكارگيرى تركيبى از علم و عمل

- لزوم استفاده از عادت (تكرار منظم عمل و لو به دشوارى)

- لزوم توجه به اسباب و علل و اجتناب از برخورد صرف با معلول

- لزوم پرهيز از افراط و تفريط و مراعات حد وسط

- لزوم تناسب درمان با شرايط فرد

- لزوم پيروى كامل از دستورات شرع (در ظاهر و باطن)

- وجوب تقدم اصلاح ظاهر بر اصلاح باطن

در مقابل غزالى و فيض، در اعتبار برخى اصول كلى تهذيب اخلاقى، مانند لزوم استناد به آثار صحابه (علاوه بر قرآن و سنت و اجماع)، پيروى كامل از مرشد و شيخ طريقت، ترك ابتدايى جاه و مال و تقليد، اختلاف نظرشديد دارند و فيض موارد مذكور را به شدت رد مى كند ولازم مى داند در همه مراحل تهذيب اخلاقى تنها به افرادمعصوم از خطا و لغزش (يعنى ائمه هدى(ع)) و يا شيعيان آنها، با اذن و اجازه معصومين، در اعتقاد و عمل اتكا كرد.

در مبحث مهم و كاربردى شيوه هاى تهذيب اخلاقى برخى از مهمترين يافته ها عبارتند از:

6 - علاوه بر دستور العمل هايى كه به طور خاص برخورد با رذيله، حال و يا فعل ضد اخلاقى ويژه اى راموضوع قرار داده و با تمركز بر روى آن، نحوه تضعيف ياريشه كنى را تبيين نموده اند (21) (شيوه هاى خاص).

دستاورد مهم تامل و جستجو در مباحث اخلاقى احياء و محجه، كشف دستورالعمل هايى بود كه به طورخاص برآلودگى معينى متمركز نشده بلكه بتوان از آنها دربرخورد با موارد زيادى بهره گرفت. اينگونه گزاره هاى تجويزى كه در «پژوهش » با نام شيوه هاى عام از آنها يادشده فرآيند تهذيب اخلاقى را از صورت انتزاعى بيرون آورده و ابعاد مختلف حيات فردى و اجتماعى آدمى رادر بر مى گيرد. هنر و ابتكار غزالى و فيض در كشف چنين شيوه هايى از دستورات و آداب شرعى دينى كه سراسرزندگى مسلمان معتقد و متدين را فرا مى گيرد (22) بسيار مهمتراز ارائه و تاييد شيوه هايى است كه كما بيش در متون اخلاقى، فلسفى و عرفانى ارائه شده است. علاوه بر شيوه هاى عام مطرح شده در «پژوهش » مى توان با اين نگرش شيوه هاى جالب توجه و كار آمد ديگرى را نيز در خلال مباحث احياء العلوم و المحجة البيضاء شناسايى نموده موارد ذيل از اين جمله هستند: رعايت حقوق، مراعات آداب كسب و معيشت، تاسى و الگوگيرى از اولياء، مراقبه و محاسبه، موعظه، توكل، زهد، تقوى و ياد مرگ (23) .

7 - با تامل در شيوه هاى خاص تهذيب اخلاقى متوجه مى شويم كه از نظر غزالى و فيض تربيت اخلاقى رانمى توان به صورت مشخص به مرحله مبارزه با آلودگى(تخليه)، اكتساب ارزش (تحليه) و تعالى آن ارزشها(تجليه) تقسيم نمود; چرا كه مبارزه با بسيارى از آلودگيهاتنها با اكتساب ضد آنها ممكن است. همچنان كه بهترين راه پيشگيرى از ابتلا به آلودگى، مبادرت به اكتساب فضايل مى باشد. لذا تقدم زمانى براى مرحله تهذيب اخلاقى (پيرايش اخلاقى) نسبت به ساير مراحل تربيت اخلاقى نمى توان قائل شد.

8 - از نكات مهم ديگرى كه مورد توجه غزالى وفيض در فرآيند تهذيب اخلاقى بوده است برخوردمستقيم با افعال و حالات ضد اخلاقى به موازات مبارزه بارذائل مى باشد كه چنين برخوردى با افعال و حالات ضداخلاقى چه بسا منجر به پيشگيرى از استقرار رذائل دروجود انسان گردد همچنان كه اين برخورد موجب مى شود تهذيب اخلاقى نسبت به كودكان - كه به دليل شرايط ويژه هنوز ملكات اخلاقى در آنها مستقر نشده است - معنا پيدا كند.

9 - اختصاص يافتن بسيارى از مباحث و شيوه هاى تهذيب اخلاقى (24) به اصلاح ديگران به علاوه، توجه ه مباحث خودسازى از نكات مهمى است كه در انديشه ديگر متفكران اخلاقى كمتر مشاهده مى گردد و لذامى توان از انديشه هاى غزالى و فيض در مباحث تربيت اجتماعى نيز به خوبى بهره مند گرديد.

10 - در ارائه شيوه هاى تهذيب اخلاقى علاوه بر توجه بسيار به بعد شناختى (ايجاد بينش و معرفت اخلاقى) تاكيدقابل توجهى نيز به بعد عاطفى و ارادى و عملى تهذيب اخلاقى شده است كه استفاده از ذكر مواعيد و پاداش هاى اخروى و دنيوى و تشبيه هاى متنوع و تاكيد بر استفاده ازعادت و تكرار عمل از اين شيوه ها محسوب مى شوند.

2 - 2 - نتايج مربوط به هدف دوم «پژوهش »

در رابطه با هدف دوم «پژوهش » درباره تشخيص ميزان توافق نظر غزالى و فيض، و سؤال سوم «پژوهش » وفرضيه هاى يكم و دوم، تعريف ويژه اى از «توافق نظر» (25) انجام شده و با دسته بندى مجموعه گزاره هاى مربوط به موضوعى خاص، يافته ها و مقدار توافق نظر غزالى و فيض در هر مقوله بر اساس تعداد اين مجموعه ها تحليل كمى شده است.

الف) در مقوله مبانى، مجموعا 581 دسته مبنا موردمقايسه قرار گرفت كه از اين تعداد دو انديشمند در 541مورد توافق نظر دارند (93%)

ب) در مقوله اصول، از مجموع 56 اصل مورد مقايسه غزالى و فيض در 46 اصل توافق نظر داشته اند (82%)

ج) در مقوله شيوه ها، از مجموع 457 دسته شيوه موردبررسى غزالى و فيض در اعتبار 391 دسته اتفاق نظرداشتند (85%)

البته ميزان اتفاق نظر در مباحث اساسى هر مقوله تفاوت دارند و در گزارش نقل شده است. بنابر نتايج مذكور مى توان نكات مهم ذيل را در اين بخش مطرح نمود:

1 - در هر سه مقوله مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى ميزان توافق نظر دو انديشمند بسيار زيادتر ازمقدار اختلاف نظر آنهاست، هر چند ميزان توافق نظر دراين مقوله ها متفاوت مى باشد.

2 - در ارزيابى فرضيه يكم «پژوهش »، بر اساس يافته ها بايستى اين فرضيه را تاييد شده تلقى نموده شواهدموجود نشان مى دهد كه توافق نظر غزالى و فيض در مبانى تهذيب اخلاقى بيش از توافق نظر آن دو در اصول تهذيب اخلاقى است.

3 - ليكن در ارزيابى فرضيه دوم شواهد موجود آن راتاييد نمى كند بلكه با تفاوت كمى، توافق نظر نسبى دومتفكر در شيوه ها بيش از ميزان اتفاق نظر آن دو در اصول است. در تحليل اين امر خلاف انتظار، مى توان آن را به عدم كفايت داده ها و تشكيك در شيوه جمع آورى ودسته بندى آنها يا نادرستى تعريف مورد نظر از «توافق نظر» نسبت داد و سعى نمود با تكرار پژوهش و با ارائه تعريف ديگرى از «توافق نظر» صحت فرضيه دوم را بارديگر آزمود. احتمال ديگران آن است كه با فرض قبول نتايج پژوهش (يعنى رد فرضيه دوم) ممكن بدانيم مرحوم فيض آنچنان كه در ارزيابى و نقد اصول تهذيب اخلاقى مقبول غزالى بر اساس مبانى معرفت شناسى خود موفق بود، در نقادى شيوه هاى تهذيب اخلاقى غزالى بر اساس مبانى و اصول مقبول خود توفيق پيدا نكرده است و اگراين كار با ارزيابى دقيق ترى بر اساس مبانى معرفت شناسى دينى او انجام مى شد، اختلاف نظر بين دو متفكر در«شيوه »ها از ميزان موجود بيشتر مى شد. البته پژوهشگر درحال حاضر احتمال اول را موجه تر مى داند و خواستارتكرار پژوهش و دقت بيشتر در نحوه تحليل كمى داده هاست.

4 - نكته مهمى كه در تفسير نتايج مربوط به هدف دوم «پژوهش » بايد مورد ملاحظه قرار گيرد آن است كه كميت بسيار زياد موارد توافق نظر دو انديشمند - كه بر اساس شواهد موجود تاييد گشته است، هرگز به مفهوم كم اهميتى موارد اختلاف نظر اين دو متفكر اخلاقى نيست ونبايد با اتكا بر نتايج مذكور - و لو در صورت اثبات قطعى- موارد اختلاف نظر را قابل اغماض و چشم پوشى دانست. سزاوار است با توجه به محتواى موارد اتفاق نظرو اختلاف نظر به قضاوت كيفى - نه صرفا كمى - در اين باب اقدام شود. (26)

3 - 2 - نتايج هدف سوم «پژوهش »

درباره نوع ارتباط ميان مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى، سؤال چهارم و فرضيه هاى سوم و چهارم در«پژوهش » طرح شدند. قبل از پاسخ به سؤال چهارم بايدمتذكر شويم كه اين سؤال درباره ارتباط ميان مبانى و اصول (به تعبير ديگر هست ها و بايدها) در مباحث فلسفه اخلاق بطور جدى مطرح بوده است و پاسخهاى گوناگون و نظريات مختلفى در اين باره ارائه شده اندكه در طيفى قرار دارند كه در يك طرف، نظريه استقلال كامل بايدها از هست ها و در طرف ديگر، نظريه ارتباطمنطقى و توليدى ميان هست ها و بايدها را مى توان نام برد. فرضيه سوم «پژوهش » مبتنى بر نظريه اى در بين طيف مذكور است; يعنى اولا قائل به ارتباط ميان هست هاو بايدهاست و ثانيا اين ارتباط را استلزام منطقى نمى داند. (27)

اما بايد توجه نمود كه اين سؤال به تقرير جديد آن (28) در ميان علماى متقدم مطرح نبوده و لذا با كنكاش درانديشه قدما حداكثر مى توان شواهد احتمالى مبنى برتمايل نظرى ايشان به يكى از نظريه هاى موجود را بدست آورد. به هر حال، بايد با پيگيرى شواهد و قرائن مبنى برچگونگى ارتباط ميان عناصر مورد بحث به ارزيابى فرضيه هاى 3 و 4 بپردازيم.

در اين باره تحليل كيفى قرائن و شواهد نكات ذيل رابدست داد:

1 - از نظر غزالى و فيض اصل وجود ارتباط ميان مبانى، اصول و شيوه ها به شواهد گوناگون پذيرفته و مقبول مى باشد.

2 - در بيان نوع ارتباط ميان مبانى و اصول از ديدگاه غزالى با توجه به موضع وى در حسن و قبح شرعى افعال(بنابر مذهب اشعرى) و نظرات اصولى او در كتاب المستصفى درباره حقيقت «وجوب » از سويى و چند بيان مختلف از وى در كتاب رياضة النفس و التوبه درباره منوط بودن بايدها و نبايدها به مصالح واقعى از سوى ديگر نمى تواند به درستى نظر او را مشخص نمود، هرچند در مجموعه مطالب اخلاقى وى قول دوم شواهدبيشترى دارد. (29)

اما درباره فيض با اين مشكل روبرو نبوده و مى توانيم ازديدگاه وى اعتبار اصول را با توجه به مصالح واقعى دانسته و فرضيه سوم را درباره او صادق بدانيم.البته نكته فوق الذكر (عدم طرح سؤال در زمان فيض و غزالى) نتيجه گيرى درباره فرضيه 3 را با ترديد همراه مى سازد.

3 - در بيان چگونگى ارتباط ميان اصول و شيوه ها(مفاد فرضيه 4) شواهد و قرائن بسيارى در دست است كه شيوه هاى تهذيب اخلاقى در كلام غزالى و فيض از اصول استنباط شده يا براى استدلال درباره اعتبار و عدم اعتبارآنها به اصول استناد شده است. لذا مى توان فرضيه چهارم را با توجه به شواهد، تاييد شده تلقى نمود.

4 - نكته مهم ديگرى كه از تحقيق در اصول وشيوه هاى تهذيب اخلاقى حاصل مى شود آن است كه هرچند از لحاظ نظرى، از ديدگاه غزالى و فيض (بنابر فرضيه 3 و 4) اعتبار اصول، مبتنى بر قبول مبانى و استنباط شيوه هااز اصول مى باشد، ولى چه بسا در مقام اعتبار اصول وشيوه ها، انديشمندى به لوازم اين ارتباط پاى بند نباشد; به اين معنا كه چه بسا اصول تهذيب اخلاقى مورد قبول متفكر با مبانى مورد تصديق وى منافات داشته باشد و ياشيوه هاى مطرح شده از اصول مورد قبول او استنباط نشده بلكه با آنها تناقض داشته باشد. به عنوان مثال، شيوه حقيرساختن خويش (مورد تاييد غزالى) در تهذيب جاه طلبى(مطابق مذهب ملامتيه) با اصل تبعيت مطلق از قرآن وسنت تعارض دارد يا اصل تبعيت مطلق از مرشد و شيخ طريقت در نظر غزالى با لزوم تبعيت از شرع و مبناى كامل بودن شرع و دين تناقض دارد. و به طور كلى شيوه هايى كه غزالى در برخورد با محبت دنيا و شهرت طلبى درپيروى از آداب صوفيه معتبر مى داند با اصولى چون رعايت اعتدال و پيروى از سنت پيامبر و دستورات شرع ناسازگارى دارد.

5 - با ملاحظه نكته فوق مى توان درباره ارزيابى آراءهر متفكر در فرآيند تهذيب اخلاقى به ملاكى مهم دست يافت و آن لزوم هماهنگى و سازگارى ميان مبانى، اصول و شيوه هاست، به صورتى كه اين عناصر مجموعه هماهنگ و سازگارى را تشكيل دهند.

6 - با توجه به اينكه مقصد پژوهش حاضر ارزيابى ونقد آراء دو متفكر نبوده است و ليكن با توجه به ملاك مزبور در نگاهى كلى و به دور از هر گونه پيشداورى وتعصب مى توان گفت فيض در ارائه مجموعه اى هماهنگ از مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى به اتكاء منابع معتبر دينى بسيار تواناتر و موفقتر از غزالى عمل نموده است. به عبارت ديگر، فيض در ارائه شيوه هاى تهذيب تاحد امكان توجه به مبانى و التزام به اصول را مراعات نموده است.

7 - نتيجه مهم ديگرى كه در اثر توجه به نوع ارتباطميان مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى حاصل گرديد آنكه; اعتبار يك اصل يا شيوه تنها در اثر ارتباط بايك مبنا يا يك اصل رقم نمى خورد، يعنى براى اعتبارداشتن اصلى معين درنزد هر متفكر، مجموعه اى از مبانى فكرى مقبول وى دست اندر كار مى شوند و همچنين قبول شيوه اى خاص مستلزم توجه به چند اصل (به موازات هم)مى باشد. در نتيجه، اعتبار هر اصل حاصل توجه به مجموعه اى از مبانى اعتقادى معرفت شناسى ارزش شناسى و انسان شناسى تهذيب اخلاقى است و قبول و تاييد هرشيوه تهذيب اخلاقى ثمره تعامل اصول متعدد و با توجه به مبانى خاص تهذيب رذيله يا فعل ضد اخلاقى است.

بنابراين، تصوير ارائه شده از سوى برخى محققان (30) مبنى بر ارتباط يكسويه و خطى ميان عناصر فوق در نظام تربيتى - كه بر اساس آن هر اصل تنها مبتنى بر يك مبنابوده و هر شيوه نيز فقط متكى به يك اصل است - شايسته تامل و تجديد نظر مى باشد.

8 - و بالاخره نتيجه بسيار مهمى كه از تامل در نحوه ارتباط مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى و مقايسه ديدگاه غزالى با فيض حاصل مى شود آنكه; «در قبول وتصديق مبانى تهذيب اخلاقى با رويكرد دينى و نيز اعتبارداشتن اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى (با همان رويكرد) مهمترين عامل مؤثر، مبانى معرفت شناسى دينى هر متفكر است; زيرا مى بينيم اختلاف گوهرى فيض باغزالى در شناخت اهل بيت (ع) به عنوان منابع تفكر دينى در كنار قرآن و سنت نبوى(ص) (و رد و انكار حجيت اقوال و افعال ديگران) وقتى با مواجهه با درياى غنى معارف اهل بيت (ع) و التزام عملى به اين معارف گسترده همراه مى گردد; تقريبا در همه مبانى، اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى تاثير جدى و عميق مى گذارد. تهذيب وپيرايش احياء العلوم از انديشه هاى نادرست، تندرويها وبدعتهايى ناروا، حكايات خرافى و تكميل اين مجموعه بامعارف اهل بيت (ع) همگى حاصل اين تاثير با بركت مى باشد، به صورتى كه بنابر ارزيابى مرحوم علامه امينى،«تنها فارق اصلى ميان احياء العلوم و المحجة البيضاء هماناسير و سلوك فيض بر طريقه اهل بيت و التزام وى به بهره گيرى از درياى معارف معصومين بوده است » (31) .

4 - 2 - اهم يافته ها

و نتايج در ارتباط با هدف چهارم

در راستاى تدوين و تنظيم انديشه هاى اخلاقى غزالى وفيض در قالبى جديد هر چند لازم است پژوهشهاى ديگرى در باب اهداف، مراحل، ابعاد و مراتب و عوامل تهذيب اخلاقى صورت پذيرد و نيز با ملاحظه در هم آميختگى مراحل پيرايش از آلودگيها (تهذيب) با مراحل بعدى تربيت اخلاقى (اكتساب فضايل، حالات و افعال اخلاقى و تقويت آنها) پژوهشهاى مشابهى در آن مراحل صورت بگيرد، ليكن به اتكاء يافته هاى «پژوهش » و نتايج ضمنى آن مى توان زمينه اين مهم را فراهم نمود به اين بيان كه:

1 - مقوله هاى مبانى، اصول و شيوه ها با تجديد نظرانجام شده در طى «پژوهش »، توانايى در برگرفتن اهم انديشه هاى غزالى و فيض در باب تهذيب اخلاقى را داراهستند.

2 - سه عنوان «رذائل »، «حالات ضد اخلاقى » و «افعال ضد اخلاقى » شامل تمامى موارد آلودگيهاى متعلق به تهذيب اخلاقى هستند.

3 - دو رويكرد مهم در تهذيب اخلاقى يعنى اصلاح خود و اصلاح ديگران مى تواند مبنايى براى تقسيم اصول و شيوه هاى تهذيب اخلاقى در نظام تهذيب اخلاقى باشد.

4 - با توجه به گستردگى مفهوم تهذيب اخلاقى نسبت به همه حالات رفتار آدمى مى توان به راحتى آن را در سه مقوله ارتباط با خود، خداوند و ديگران جايگزين نمود.

5 - توجه به مراحل رشد آدمى و ترتب زمانى تكوين آلودگيهاى اخلاقى (از قوه شهوت به غضب و عقل وخيال) مى تواند در تنظيم شيوه هاى تهذيب اخلاقى متناسب با اين مراحل مفيد باشد.

6 - با توجه به نقش مهم افعال ضد اخلاقى در ايجادرذائل و استحكام آنها شايسته است در نظام تهذيب اخلاقى براى برخورد با افعال ضد اخلاقى بر حسب تقسيم هاى مختلف و ممكن در اين زمينه، مجموعه اى ازاصول و شيوه ها منظم گردند كه اين مهم در مورد تهذيب اخلاقى كودكان بيشتر رخ مى نمايد.

اميد است بتوان با عمل به توصيه هاى فوق و ترسيم طرحواره هايى درباره چگونگى ارتباط عناصر مهم فرآيندتهذيب اخلاقى، اساس محكمى براى تنظيم و تدوين انديشه هاى اخلاقى غزالى و فيض بنيان گذاشته شود.

خاتمه:

ارائه برخى پيشنهادها

با توجه به محدوديت هاى «پژوهش » - كه در بخش پايانى گزارش طى 10 عنوان مطرح شده اند (32) - پژوهشگر درخاتمه برخى پيشنهادهاى برخاسته از يافته و محدوديتهاى پژوهش را بر مى شمارد:

الف) در بعد روش شناسى پژوهش

1. براى انجام مناسب و مطلوب اينگونه پژوهشها، بايستى عناصر مورد بحث نظام تربيت اخلاقى، تعاريف دقيق وعملياتى شوند و در اين راستا به نظر مى رسد تعريف ارائه شده «پژوهش » از اصول و شيوه ها محتاج تجديدنظر باشد.

2. در تعيين اهداف اينگونه پژوهشها به جاى تشخيص ميزان توافق نظر بحث كيفى از محتواى موارد اتفاق نظرو اختلاف راى جايگزين گردد.

3. روش تحليل محتوا به دقت و تفصيل مناسب با چنين پژوهشهايى طراحى و فنون كاربردى آن تبيين گردد.

4. عرصه انجام تحقيق محدودتر گردد و در عوض عمق بيشترى پيدا نمايد. در صورت امكان از منابع پژوهش نيز نمونه گيرى تصادفى بعمل آيد تا بر اين اساس محدوده كاوش تقليل يابد و كيفيت پژوهش افزايش پيدا كند.

ب) در بعد ارائه موضوع براى پژوهشهاى آينده

1. انجام پژوهشهايى درباره اهداف، مبانى، اصول،شيوه ها، مراحل و ... تهذيب اخلاقى و تربيت اخلاقى از ديدگاه متفكران بزرگ مسلمان (مانند ابن مسكويه،خواجه نصير، ابن سينا، ملاصدرا، نراقى، علامه طباطبائى، سيد بن طاووس و امام خمينى) بصورت مستقل يا تطبيقى در عرصه هايى محدود و قابل پژوهش

2. مقايسه و تطبيق آراى بزرگان مسلمان با انديشه هاى فلاسفه اخلاق، مكاتب اخلاقى معاصر و متفكران اخلاقى ساير اديان و نقادى و ارزشيابى آنها پس ازتدوين ملاكهايى مشخص

3. تدوين نظام تربيت اخلاقى اسلام با تكيه بر نظرمتفكران مسلمان به صورت اجتهادى با تكيه بر منابع تفكر دينى (قرآن، سنت، عقل)

4. بررسى نقش دستورات دينى و آداب شرعى در تربيت اخلاقى

5. مقايسه و نقد تطبيقى رويكرد دينى به تربيت اخلاقى باديگر رويكردها (فلسفى، عرفانى، علوم تجربى) وبررسى نقاط قوت و ضعف هر يك

6. مقايسه تربيت اخلاقى مبتنى بر دين از ديدگاه اسلام(اهل سنت و شيعه) با ديدگاه مسيحيت (كاتوليك وپروتستان)

7. بررسى شيوه استنباط آراء اخلاقى از منابع تفكر دينى

1) سوره مباركه الشمس، آيات 7 - 10.

2) به منظور پرهيز از تطويل كلام و اجتناب از ملالت خاطر خواننده محترم در سراسر اين مقاله از پژوهش مذكور با عنوان مطلق «پژوهش » (به اتكاءعهد ذكرى) ياد خواهد شد.

3. Moral Education

4. Moral Refinement

5. Foundations

6. Principles

7. Methods

8. Descriptive Statements

9. Prescripitive Statements

10) توضيحات بيشتر در اين رابطه در فصل اول «پژوهش » مطرح شده است.

11) يعنى بين مبانى و اصول تهذيب اخلاقى نه استلزام منطقى (رابطه توليدى) وجود دارد و نه استقلال كامل، بلكه تجويز اين اصول در عالم اعتبار با ملاحظه و توجه به امورى واقعى صورت گرفته است.

12. Content Analysis

13) باقر ساروخانى، روشهاى تحقيق در علوم اجتماعى; ج 1، ص 82.

14) علاقمندان به آشنايى بيشتر با روش تحليل محتوا به كتاب روشهاى تحقيق در علوم اجتماعى (باقر ساروخانى)، فصل تحليل محتوا مراجعه نمايند.

15) خواننده علاقمند را به اصل پژوهش و منابع اصلى آن در اين زمينه -مقدمه مرحوم علامه امينى بر المحجة البيضاء و مقاله مفصل «جامه تهذيب بر تن احياء» ارجاع مى دهيم.

16) استاد مرتضى مدرس چهاردهى - طبقات المفسرين - به نقل از مقدمه المحجة البيضاء ج 1/ 25.

17) در اين فصل كه به لحاظ ماهيت توصيفى «پژوهش » حجيم ترين بخش گزارش تحقيق مى باشد مجموعه نظرات به صورت منظم و مستند نقل گرديده است (صص 88 الى 294)

18) به ترتيب عبارتند از: 1 - رعايت آداب اهل علم 2 - رعايت آداب عبادات 3 - ازدواج و آداب آن 4 - آداب مصاحبت و معاشرت 5 - امر به معروف ونهى از منكر 6 - تهذيب اخلاقى كودكان 7 - توبه

19) اين آلودگيهاى اخلاقى عبارتند از: شكمبارگى - شهوترانى - خشم وعصبانيت - بى حميتى - كينه - حسادت - محبت دنيا - مال دوستى - حرص و طمع - بخل و خست - جاه طلبى - محبت مدح و ستايش - كراهت ازسرزنش -ريا - كبر - عجب - غيبت - نمامى - مدح و ستايش - خوض درباطل

20) براى رعايت اختصار، مفاد اصول به صورت مصدرى بيان شده اند.

21) كه نوعا اين شيوه ها در ربع مهلكات از احياء و محجة ارائه شده اند.

22) از ارتباط عبادى فرد با خداوند و آداب فردى تا انواع روابط اجتماعى اقتصادى در عرصه خانواده و اجتماع را شامل مى شود.

23) علاقمندان براى اطلاع بيشتر به كتب مربوطه در احياء علوم الدين والمحجة البيضاء مراجعه كنند.

24) مانند شيوه هاى تهذيب كودكان، امر به معروف و نهى از منكر، آداب معاشرت، تهذيب شاگردان، موعظه و...

25) منظور از توافق نظر همه مواردى است كه فيض به رد و انكار نظر غزالى نپرداخته باشد (اعم از اينكه در تاييد مدعا و تكميل سخنان غزالى مطلبى افزوده يا جزئياتى را حذف كرده باشد يا آنكه تنها به ذكر آراء غزالى و تاييدو تقرير آنها اكتفا نموده باشد.)

26) چه بسا با ملاحظه نكته مزبور در اهميت و صلاحيت اهدافى نظير هدف دوم «پژوهش » براى تحقيقات نظرى تامل و تشكيك شايسته بود. و تعيين اين گونه اهداف را ناشى از «سيطره كميت در آخرالزمان » بدانيم! فتامل.

27) شبيه نظريه منوط بودن احكام شرعى به مصالح واقعى در علم اصول.

28) براى آشنايى بيشتر با اين سؤال و تقرير آن به كتاب دروس فلسفه اخلاق(استاد مصباح)، فلسفه اخلاق محمد رضا مدرسى، و كاوشهاى عقل عملى(حائرى يزدى) مراجعه كنيد.

29) براى بحث بيشتر در اين زمينه ر.ك به منطق و حقيقت از نظر غزالى ابراهيمى دينانى.

30) دكتر خسرو باقرى - نگاهى دوباره به تربيت اسلامى - فصل چهارم

31) مقدمه محجه - ج/ 21

32) اصل گزارش پژوهش ص 332-330

/ 21