اهداء - غدیر، عید دعا و محبت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غدیر، عید دعا و محبت - نسخه متنی

عبدالحسین نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اهداء


تقديم به سلمان و ابوذر و مقداد و عمار،

چهار نفرى كه زير درختان غدير را جارو زدند،

و منبر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر پا كردند،

تا مهمترين پيام آسمانى،

ولايت چهارده معصوم عليهم السلام،

از فراز آن به جهانيان ابلاغ گردد.

يادشان بر كرانه ى غدير تا ابد گرامى باد.

مقدمه


بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مَعاشِرَ النَّاسِ،

قُولُوا الَّذي قُلْتُ لَكُمْ،

وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ،

و قُولُوا: ''''''''سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ''''''''. [ سوره ى بقره: آيه ى 285. ]

اين نداى بلند پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير است كه بعد از يكصد و بيست هزار حاضر در غدير، در گوش تمام جهانيان طنين انداز است. در هر زمان ميليونها نداى لبيك در پاسخ به اين فرمان الهى از سينه هاى پر محبت شيعيان و دوستان على بن ابى طالب عليه السلام، دور دستهاى افق را در مى نوردد و بر دست مقام ''''''''من كنت مولاه فعلى مولاه'''''''' بوسه ى بيعت مى زند.

اينك ما از دور دست چهارده قرن، دست بيعت تا بلنداى با عظمت غدير بلند مى كنيم، و هستى خود را مديون صاحب ولايت زمين و آسمانها چهارده معصوم پاك عليهم السلام مى دانيم.
الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ، وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى،
وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاِسْلامَ ديناً.[ سوره ى مائده: آيه ى 3. ]

اين قرآن است كه با امضاى خداوند بر سطر آخر غدير آن را اعتبارى ابدى بخشيده است. ايمان استوارِ آنان كه فقط او را اميرالمؤمنين عليه السلام مى دانند، از اين سند محكم اسلام است كه از حيات پيامبر صلى الله عليه و آله تا كنون بر تارك جهان درخشيده، و غدير زيبا را زيبنده تر نشان داده است.

هر ساله ياد غدير در هيجدهم ذى الحجه در دلها تازه مى شود، و شيعه در سرتاسر جهان جوششى تازه به خود مى گيرد، و با پاى دل سفرى به غدير مى نمايد.

غدير از خداست، و بايد در آن روز رنگ خدايى بگيريم. غدير روح نماز است، و بايد در آن روز نمازى با روح بخوانيم. غدير سبب استجابت دعاست، و بايد دعاهايمان را براى غدير ذخيره كنيم تا پذيرفته شود. غدير عيد محبت است، و بايد محبتها را در چنان روزى نصار يكديگر كنيم تا عيار آن را به صاحب ولايت نشان دهيم. غدير روزى است كه بايد دست در دست هم به زيارت صاحب غدير رويم و خاك پايش را زيارت كنيم.

كتاب حاضر گوش جان به دستورات ائمه معصومين عليهم السلام سپرده تا بلندترين دعاها را به درگاه خدا برد و پر معنى ترين محبتها را در چنان روزى نثار كند، آنگونه كه صاحب ولايت خشنود شود.

عبدالحسين نيشابورى

قم، عيد غدير 1379 ،1421

داستان غدير


سال دهم هجرت، آخرين سال از عمر شريف رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. چون جميع احكام را به مردم تبليغ فرموده بود، جبرئيل نازل شد كه خداوند سلام مى رساند و مى فرمايد: ''''''''من روح هيچ پيامبرى را قبض نكردم مگر بعد از آنكه تمام احكام دين خود را به مردم رسانده باشد. اجل تو هم نزديك شده و دو حكم ديگر مانده كه بايد به مردم برسانى: يكى فريضه ى حج و ديگرى نصب على بن ابى طالب عليه السلام براى خلافت''''''''
بعد از آن به دستور حضرت اعلام شد حضرتش امسال به حج مى روند، و اين در حالى بود كه از زمان هجرت به مدينه تا آن سال حضرت به حج نرفته بودند. جمع زيادى براى همراهى آنحضرت در حج به مدينه آمدند. حجى كه به آن حجةالوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الكمال و حجة التمام مى گويند.

حركت كاروان صد و بيست هزار نفرى


پيامبر صلى الله عليه و آله با غسل از مدينه خارج شدند در حالى كه از روغنى مخصوص براى مو و صورت استفاده نموده بودند و دو لباس مخصوص احرام را همراه برداشتند.
خروج آن حضرت در روز شنبه چهار يا پنج روز مانده به آخر ذى قعده بود.

همسران پيامبر صلى الله عليه و آله و زنان وابسته همراه آنحضرت در هودجها بودند. مخصوصاً حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام و اسماء و امّ سلمه و نيز عايشه و حفصه حضور داشتند. اهل بيت آنحضرت و مهاجر و انصار و مردم ديگر نيز ايشان را همراهى مى كردند. [ طبقات ابن سعد: ج 3 ص 235. ارشاد السارى: ج 6 ص 429. ] فقط افرادى كه با آنحضرت از مدينه خارج شدند آنقدر زياد بودند كه تا صد و بيست هزار نفر نقل شده است، و اما كسانى از شهرهاى ديگر كه با آنحضرت اعمال حج را انجام دادند بيش از اين مقدار بودند مثل كسانى كه با اميرالمؤمنين عليه السلام از يمن آمدند و همچنين با ابوموسى و غير ايشان در بازگشت از سفر به كاروان بزرگ حج ملحق شدند. [ الغدير: ج 1 ص 9. السيرة الحلبية: ج 3 ص 283. سيرة احمد زينى: ج 3 ص 3. تاريخ الخلفاء لابن جوزى: جزء 4. دائرةالمعارف، فريد وجدى: ج 3 ص 542. ] چند روز طى منازل فرمودند تا به مكه رسيدند و اعمال حج را آغاز كردند و در مواضع مختلف احكام واجب و مستحب حج آن براى مردم بيان كردند.

/ 13