حماسه غدير - یک جرعه غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یک جرعه غدیر - نسخه متنی

سید صادق موسوی گرمارودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حماسه غدير

اينجا غدير خم است ـ كاروان در بازگشت از حج بجائى رسيده است، كه جمعيت پراكنده شده و هر كس بسوئى ميرود، آخرين پيامبر خدا، محمد (صلى الله عليه وآله) كه همان نفس على و على نفس اوست (بحكم آيه وانفسنا وانفسكم) مأمور ميشود كه آخرين پيام را بمردم برساند كه بدون رساندن آن اصلاً تبليغ دين نشده، و دين خدا هم ناقص خواهد ماند، يا اَيُّها الرَّسولُ بَلِّغْ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ فَاِنْ لَم تفعل فما بَلَّغتَ رِسالَتَه واللهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاس اى رسول و فرستاده آنچه پروردگارت بر تو فرستاده است ابلاغ كن، و اگر ابلاغ نكنى پس رسالت او را نرسانده اى و خداست كه تو را (از شر مردم) نگه مى دارد و پس از ابلاغ اين رسالت بود كه اين آيه نازل شد اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دين.

امروز دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم، و اسلام را برايتان برگزيدم. روز به نيمه رسيده و هوا بسيار گرم كه بعضى عباها را زير پا گذارده و بعضى از سايه درختان استفاده نموده اند در چنين شرايطى پيغمبر فرمان داد كاروان متوقف شود و دستور داد آنها كه جلو رفته بودند برگردند و كسانيكه عقب مانده اند برسند، و جمعيت بيش از صدهزار نفر بودند، در برابر چنين جمعيتى سخن فرمود، و از آنان اقرار گرفت، اقرار به وحدانيت خدا و نبوت محمد (صلى الله عليه وآله)و بدرستى ثابت بودن بهشت و جهنم، و مرگ و قيامت و زنده شدن مردگان، پس از آنكه اقرار و اعتراف نمودند فرمود آيا مى شنويد، گفتند آرى، سپس فرمود من پيش از شما بر حوض وارد مى شوم، و شما پس از من وارد خواهيد شد، پس بنگريد كه با اين دو چيز پر ارزش چگونه عمل خواهيد كرد، پرسيدند اين دو چيز پرارزش چيست، فرمود يكى اكبر و ديگرى اصغر، اما اكبر كتاب خداست، و اما اصغر عترت من است و اين دو با يكديگر خواهند بود، تا زمانى كه لب حوض بر من وارد شوند، پس از اين مقدمات بود كه دست على (عليه السلام)را گرفت و چنان بلند فرمود كه سپيدى زير بغل هر يك نمودار شد سپس فرمود اى مردم كيست؟ كه از خود مردم بمردم اولى باشد، گفتند خدا و رسول دانا است. بعد فرمود: انَّ الله مولاى، و انا مولى المؤمنين، و انا اولى بهم، من انفسهم، فمن كنت مولاه فعلىّ مولاه يقولها ثلاث مرّات و فى لفظ احمد امام الحنابلة أربع مرّات همانا خدا مولاى من است و من مولاى مؤمنين هستم، و من به مؤمنين از خودشان اولى هستم، جمله ياد شده را سه مرتبه و بقول احمد پيشواى حنابله چهار مرتبه فرمود.

به نكاتى چند از حماسه غدير توجه فرمائيد:

نكته اول: اهميت ابلاغ و تبليغ ولايت و امامت است، تا آنجا كه اگر انجام نمى گرفت اصلاً تبليغ رسالت نشده بود، و جان سخن آن ميشود، كه حركتهاى انبياء پيشين و حركت ويژه خاتم النبيين 9 همه و همه براى بكرسى نشاندن امامت و ولايت بود.

الامام الباقر (عليه السلام): قال نزل جبرئيل على النّبى صلى الله عليه و آله فقال يا محمد السلام يقرئك السّلام و يقول خلقت السموات السبع و الارضين السّبع و ما عليهنّ و ما خلقت موضعاً اعظم من الرّكن و المقام ولو انّ عبداً دعانى منذ خلقت السّموات و الارضين ثم لقينى جاحداً لولاية علىّ لاكببته فى سقر امام باقر عليه السلام فرمود جبرئيل بر پيغمبر نازل شد گفت: اى محمد سلام (پروردگارت) تو را سلام ميرساند،. ميگويد آسمان هفتگانه با آنچه در اوست و همچنين زمين هفتگانه را با آنچه بر اوست آفريدم و محلى بزرگتر از ركن و مقام نيافريدم، و اگر بنده اى مرا بخواند از زمانيكه آسمانها و زمينها را آفريدم سپس مرا ملاقات كند در حاليكه منكر ولايت على باشد من او را به جهنم مى افكنم.

الام الصادق (عليه السلام): اثا فى الاسلام ثلاثة الصّلاة و الزكاة والولاية لاتصح واحدة منهنّ الا لصاحبتيه سنگهاى اساسى (پايه هاى اسلام) سه چيز است نماز خواندن، زكاة دادن، و ولايت (پذيرفتن امارت و حكومت على (عليه السلام) و آل او) داشتن هيچيك از نماز و زكاة و ولايت صحيح نيست مگر با ضميمه ديگرى.

و آنچه را كه شيخ الطائفة طوسى ره فرموده است متخذ از آيات و روايات است كه مى گويد: من ديدم مهمترين و سزاوارترين امور و مؤكدترين، و شايسته ترين فرائض دينى مكلف، پس از تحصيل معرفت خدا و علم به توحيد و عدل و ديگر صفات خداوند تحصيل علم و معرفت به چيزى است كه اخلال به آن و سهل انگارى در آن به توحيد و معرفت خدا زبان ميرساند، و كوتاهى كردن درباره فهم آن و اعتقاد يافتن به آن اعتقاد توحيد را نقض مى كند، زيرا اگر مكلف درباره اين موضوع اطلاع و معرفت درست نداشته باشد، شرايط توحيد را كامل نكرده است بلكه برخى از شرايط ايمان به توحيد را تباه ساخته است. علامه حلى، در آغاز كتابى كه درباره امامت نگاشته به نام منهاج الكرامة چنين آورده است:
فهذه رسالة شريفة، و مقالة منيفة، اشتملت على اهم المطالب فى احكام الدين و اشرف

/ 12