شاهد خم غدير - یک جرعه غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یک جرعه غدیر - نسخه متنی

سید صادق موسوی گرمارودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاهد خم غدير




  • باده بده ساقيا ، ولى ز خُم غدير
    تو نيز اى چرخ پير ، بيا ز بالا به زير
    بلبل نطقم چنان ، قافيه پرداز شد
    محيط كون و مكان ، دايره ساز شد
    نسيم رحمت وزيد ، دهر كهن شد جوان
    مسند حشمت رسيد ، به خسرو خسروان
    فاتح اقليم جود ، به جاى خاتم نشست
    يا به محيط شهود ، مركز عالم نشست
    صاحب ديوان عشق ، زيب و شرافت گرفت
    نغمه دستان عشق ، رفت به اوج اثير
    نسخه اسما منم ، على ست طغراى او
    خضر بيابان عشق ، تشنه گفتار اوست
    اى به فروغ جمال ، آينه ذو الجلال
    گر چه بُراق خيال ، در تو ندارد مجال
    ولى ز آب زلال ، تشنه بود ناگزير



  • چنگ بزن مطربا ، ولى به ياد امير
    داد مسرت ستان ، ساغر عشرت بگير
    كه زهره در آسمان ، به نغمه دمساز شد
    سرور روحانيون هو العلى الكبير
    نهال حكمت دميد ، پر ز گل و ارغوان
    حجاب ظلمت دريد ، ز آفتاب منير
    يا به سپهر وجود ، نير اعظم نشست
    روى حسود عنود ، سياه شد مثل قير
    گلشن خندان عشق ، حُسن و لطافت گرفت
    به هر كه مولا منم ، على است مولاى او
    يوسف كنعان عشق ، بنده رخسار اوست
    كيست سليمان عشق ، بردر جاهش فقير
    مفتقر خوش مقال ، مانده به وصف تو لال
    ولى ز آب زلال ، تشنه بود ناگزير
    ولى ز آب زلال ، تشنه بود ناگزير



آيت الله محمد حسين غروى كمپانى

/ 12