مسائل المسلمين و هى مسألة الامامة
اين رساله شريفه و مقاله منيفه است، كه در برگيرنده مهمترين مطالب احكام دين و شريف ترين مسائل مسلمين و آن مساله امامت است. نكته دوم: اهميت موضوع ولايت و امامت در آيات و روايات ميرساند، كه معناى مناسب با كلمه مولى در غدير خم جز ولى امر و ولايت امرى و فرمانفرمائى چيز ديگرى نخواهد بود، در غير اين صورت مقام شامخ نبوت را پائين آورده و به پيغمبر (عقل كل و كل عقل) امرى را نسبت مى دهد كه انسانهاى عادى به چنين كارى دست نميزنند، چه رسد به عقل كل، مثلاً مردمى را در آن هواى گرم و سوزان نگه داشته تا بگويد هر كس مرا دوست دارد على را دوست داشته باشد آنهم با چنان مقدمات و مؤخراتى. و گواه اين سخن تبرك و تهنيت ابى بكر و عمر به على (عليه السلام) بود كه گفتند صبح و شب نمودى در حاليكه مولاى ما و مولاى هر مرد مؤمن و زن مؤمنه هستى. و نيز احتجاج امامان بحديث غدير صحيح نخواهد بود مگر آنكه مولى يعنى اولى و اطاعت از مقام امام باشد، و علامه امينى نوزده قرينه متصله و منفصله آورده كه معناى حديث همان وجوب اطاعت و ولايت امر خواهد بود. نكته سوم: كه بسيار حائز اهميت بوده رها نكردن امت اسلامى است بدون سرپرست، كدام خردمند مى پذيرد، كه بنيان گذار حيوة انسانها، با تلاش بى نظير، برنامه حيوة انسانها را پى ريزى نموده و هم اكنون ميخواهد براى هميشه، از ميان امت برود اما بدون تعيين مقتدا و پيشوائى كه مردم پس از او سرگردان نباشند، زمانى كه نبى گرامى ميخواهد براى چند روز مدينه را بخاطر شركت در جنگ تبوك ترك كند، چون از وضع منافقين با خبر است براى آنها سرپرست تعيين نموده و به على (عليه السلام) ميفرمايد: ارجع الى مكانك فانّ المدينة لا تصلح الا بى او بك بجاى خود برگرد كه مدينه را جز من يا تو نمى تواند اصلاح كند ولى هم اكنون كه ميخواهد مردم را براى هميشه ترك گويد كسى را معين نكند، آيا اين باور كردنى است؟ نكته چهارم: اهميت روز غدير است كه شخص پيامبر در عظمت و بزرگى اين روز فرموده است. النبى (صلى الله عليه وآله): يوم غدير خم، افضل اعياد امتى، و هو اليوم الذى امرنىالله تعالى ذكره، بنصب اخى على بن ابيطالب علماً لامتى يهتدون به من بعدى، و هو
اليوم الذى اكمل الله فيه الدّين و اتمّ على امّتى فيه النعمد و رضى لهم الاسلام
دين روز غدير خم، برترين اعياد امت من است، و آن روزى است كه خداى تعالى مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابيطالب (عليه السلام) را رهبر امت خود قرار دهم، تا پس از من به او اقتداء كنند و غدير، روزى است كه خداوند در آن روز دين را كامل كرد. و از ابن ابى الحديد نقل شده كه در هنگام گفتگوى خود با نقيب علوى مسئله خلافت و جريان سقيفه و شورى مى گويد به نقيب گفتم
دلم راضى نمى شود كه بگويم اصحاب پيامبر معصيت كردند و بر خلاف گفته او رفتند و نص
غدير را زير پا گذاشتند، نقيب در جواب گفت: دل من نيز راضى نميشود كه بگويم پيامبر
اهمال كار بود، و امت را همين گونه رها كرد، و رفت و مسلمانان را بى سرپرست و هر كه
هركه گذاشت با اينكه او هرگاه از مدينه بيرون مى رفت براى مدينه اميرى معين مى كرد،
و اين در حالى بود كه هنوز خود زنده بود، و از مدينه نيز چندان دور نمى شد پس چگونه
ممكن است براى پس از مرگش كسى را امير مسلمانان قرار ندهد پس از مرگ كه ديگر
نمى تواند حادثه اى را تدارك كند.