13 - اتمام حجت - آینه عاشورا (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آینه عاشورا (2) - نسخه متنی

حجت اللّه بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

13 - اتمام حجت

«من اهتدي فانّما يهتدي لنفسه ومن ضلّ فانّما يضلّ عليها ولا تزر وازرة وزر اخري وما كنّا معذّبين حتّي نبعث رسولاً»24.

«هر كس هدايت شود براي خود هدايت يافته و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است و هيچ كس بار گناه ديگري را به دوش نمي كشد و ما هرگز (قومي را) مجازات نخواهيم كرد، مگر آن كه پيامبري مبعوث كرده باشيم.»

خداوند براي هدايت انسان ها به ساحل سعادت افراد و ابزار مختلفي را مي فرستد تا پيام و نداي ايمان به گوش همه برسد و عذري براي كسي باقي نماند و حجتش بر همگان تمام شود.

امام حسين عليه السلام كه كشتي نجات و مشعل هدايت است، در همه مراحل قيام خود به اين اصل جامه ي عمل پوشيد. در مكه به سران بصره نامه اي نوشت و آنان را به كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله دعوت كرد. هنگامي كه سيل نامه هاي كوفيان به سوي ايشان سرازير شد، گروهي را به فرماندهي مسلم بن عقيل به سوي آنان گسيل كردند و ضمن نامه اي به آنان نوشتند:

فلعمري ما الامام الا العامل بالكتاب والاخذ بالقسط والدائن بالحسن والحابس نفسه علي ذات اللّه»25.

به جانم سوگند امام تنها كسي است كه، عمل كننده به كتاب و رفتار كننده بر اساس عدالت و جزا دهنده بر مبناي نيكي و نگهدارنده نفس خويش بر ذات خداوند باشد.

سومين حجت خدا در «شراف» وقتي با لشكر حر رو به رو شدند و مسائلي بين آنان رد و بدل گرديد، با اشاره به نامه كوفيان، علت حركت خود را چنين بيان كردند:

«انها معذرة الي اللّه عز وجل واليكم واني لم اتكم حتي اتتني كتبكم»26.

«اين تنها به علت عذر به پيشگاه خداي عزّ وجلّ و شما است و من به سويتان نيامدم تا نامه هايتان به من رسيد.»

و پس از آن كه نماز را در آنجا به جماعت اقامه كردند، در ضمن خطبه اي فرمود:

«ايها الناس انكم ان تتقوا اللّه وتعرفوا الحق لاهله يكن ارضي للّه ونحن اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله اولي بولاية هذا الامر من هؤلاء المدعين ما ليس لهم والسائرين بالجور والعدوان»27.

«اي مردم! به درستي اگر شما تقواي الهي پيشه كنيد و حق را براي اهلش بشناسيد، مايه ي خشنودي خداست و ما (اهل بيت محمّد صلي الله عليه و آله ) به ولايت اين امر از اينان كه مدعي چيزي اند كه ربطي به آنان ندارد و بر اساس ظلم و ستم پيش مي روند، سزاوارتريم.»

امير قافله عشق و شهادت در آخرين لحظات نيز از دعوت مردم به سوي حق دست برنداشت و در خطبه ي اول با اشاره به فلسفه ي قيام خود فرمودند:

«فان كنتم في شك من هذا القول افتشكون اني ابن بنت نبيكم فو اللّه ما بين المشرق والمغرب ابن بنت نبي غيري فيكم ولا في غيركم»28.

«پس اگر در آنچه مي گويم، ترديد داريد. آيا در اين كه من فرزند دختر پيامبر شمايم، شك داريد؟

پس به خدا سوگند بين مشرق و مغرب فرزند دختر پيامبري جز من در ميان شما و غير شما نيست.»

امّا آنان از جهالت و ضلالت دست برنداشتند. سرانجام - امام عليه السلام - در خطبه ي دوم خود قرآن را گشوده، بر سر گذاشتند و شمشير پيامبر را در دست گرفتند و عمامه ي ايشان را بر سر نهادند و به سپاه ستم چنين خطاب كرد:

«ان بيني وبينكم كتاب اللّه وسنّة جدّي رسول اللّه صلي الله عليه و آله »29.

«همانا، بين من و شما كتاب خدا و سنت جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله است.»

و آنان با اين كه امام را مي شناختند و سخنان او را مي شنيدند، همچنان در جهنم طغيان و گمراهي و دنياپرستي باقي ماندند و حجت بر ايشان تمام شد.

/ 6