بیشترلیست موضوعات بررسى تطبيقى حديث شيعه واهل سنّت پيوند وحى و حديث وحى قرآنى و وحى بيانى سرگذشت حديث پيامبر حديث پيامبر در خلافت على(ع) و معاويه حديث پيامبر در مكتب اهل بيت(ع) نمونه اى از دقّت شيعه در نقل و ضبط توضیحاتافزودن یادداشت جدید
مطلب مهم، اين است كه علماى ما از زمان شيخ صدوق، با حديث، دو گونه رفتار مى كردند. يك رفتار خاصّى با احاديث فقهى داشتند. شيخ صدوق در بيش از دويست جلد كتابش از كسانى روايت كرده است كه در «من لايحضره الفقيه» از آنهاروايت نمى كند. شيخ طوسى در «تبيان» خود از كسانى چون عايشه و عبداللّه بن زبير روايت مى كند كه از آنها در «استبصار» و «تهذيب»، روايت نمى كند. فقهاى ما ـ رضوان اللّه تعالى عليهم ـ و بويژه آخرينشان: آية اللّه بروجردى و آية اللّه خويى، در احاديث فقهى، سندا و متنا تحقيقاتى كرده اند كه بشر، بيش از آن نمى تواند بكند و من با بحث علمى اثبات كرده ام كه اگر كسى بخواهد به احكام اسلامى (كه پيامبر اكرم آورده) برسد، جز آنكه به كتب فقهاى شيعه رجوع كند، راهى ندارد. ولى متأسفانه در غير احاديث فقهى، تحقيق كافى نشده است.به عنوان نمونه، شيخ طوسى، داستان «إفك» را نقل مى كند و مى گويد دربارهٌ عايشه است و عايشه را تبرئه مى كند. اين مطلب، از «تبيان» شيخ طوسى به «مجمع البيان» رفته، به «تفسير ابوالفتوح رازى» رفته، به «تفسير گازر» رفته، و…. در صورتى كه آيات «افك» در تبرئهٌ ماريه نازل شده است از افكى كه عايشه و دار و دسته اش به او زدند. اولين كسى كه تا به امروز، در احاديث غير فقهى ما تحقيق كرده، علاّمه شوشترى ـ ره ـ است كه در «الأخبار الدخيلة» و در جاهاى ديگر، كارهاى روشمندى كرده است. شايد سيد مرتضى عسكرى هم كارهايى كرده باشد. نياز ما به احاديث آداب و اخلاق و عقايد، خيلى زياد است. امّا من اگر بخواهم خرابكارى هايى كه در كتابهاى غير فقهى ما شده ـ نه در كتابهاى فقهى ـ بگويم، يك جلسهٌ مفصّل ديگر، وقت مى خواهد. يك رواياتى هست كه من آنها را «روايات منتقله» نامگذارى كرده ام. اصل روايت منتقله، در مكتب خلفا بوده و از آنجا به كتابهاى شيخ صدوق و به «تبيان»طوسى و… وارد شده، تا مثلا به «منتهى الآمال» حاج شيخ عباس قمى«ره» رسيده است. در احاديث سيرهٌ پيامبر(ص) هم تحقيق شايسته و كافى صورت نگرفته است. وقتى هنوز «بحار الأنوار» در ايران چاپ نشده بود، من در كاظمين بودم. تصميم گرفتيم كه يك گروه علمى تشكيل بدهيم و «بحار» را تصحيح و چاپ كنيم. گروه علمى تشكيل شد: من بودم؛ شيخ محمد رضا شبيبى (رئيس مجمع علمى عراق و از علماى شيعه) بود؛ دكتر مصطفى جواد و دكتر صاحب زينى هم بودند. گفتم از سيرهٌ پيامبر(ص) شروع كنم. به يك احاديثى رسيدم كه امكان نداشت صحّت داشته باشند؛ مثلا اينكه زمين روى شاخ گاو است، گاو روى يك ماهى و…! راوى اين چه كسى است؟ ابوالحسن البكرى. رفتم مصادر مرحوم مجلسى را مطالعه كردم و ديدم علامهٌ مجلسى در مصادر كتابش، ازدويست و پنجاه و چند مصدر شيعه نام مى برد و از نود و چند مصدر سنّى. من ديدم علاّمه مجلسى مى فرمايد كه ابوالحسن البكرى شيعه بوده و دو دليل دارد: يكى اينكه اين [حديث] را در دههٌ ربيع المولود «فى محضر من العلماء» مى خوانده اند (معلوم مى شود در آن وقت در اصفهان، دههٌ ربيع المولود مى گرفتند). يكى ديگر اينكه او استاد شهيد ثانى بوده است. دليل اوّل كه براى ما حجّت نيست. در مورد دليل دوم هم من رفتم مطالعه كردم. معلوم شد اين آقا استاد شهيد ثانى در روايت بوده و آن هم در اجازهٌ روايتى كه سنّى به شيعه مى داد. باز مطالعه كردم؛ ديدم ابوالحسن البكرى دو تا داريم: يكى در شام بوده و يكى در مصر. يكى احمد است و يكى محمد است. اين روايت، مال آن مصرى است كه معروف است به وضّاع بودن و سه تا كتاب دارد: يكى دربارهٌ مولد پيامبر(ص) و يكى در باب مقتل على(ع)؛ كتابى هم دربارهٌ حضرت زهرا(س) نوشته كه تا «منتهى الآمال» رفته است. پس احاديث اين آقايان در كتابهاى ما اين چنين وارد شده است. در بين علماى شيعه از گذشته تا به امروز،كسى به قدر مجلسى به حديث خدمت نكرده است. خدماتى را كه اين علما كرده اند، نبايد كم بشماريم و ما هرچه داريم از اينها داريم. چيزى كه هست، علماى شيعه همديگر را احترام مى كنند؛ امّا از يكديگر تقليد نمى كنند. ما تقليد نمى كنيم. ما در زمينهٌ احاديث سيره، احاديث تفسير قرآن، احاديث عقايد، احاديث اخلاق و آداب، و… محتاجيم به همان كارهايى كه فقهاى ما در ساير احاديث كردند. يك نمونه اى از محكم كارى علماى گذشته بگويم.