تاریخ عصر غیبت کبری (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ عصر غیبت کبری (4) - نسخه متنی

سید منذر حکیم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- مفضل فرزند عمر، از امام صادق عليه السلام چنين روايت كرده است:

... واعلموا ان الارض لاتخلو من حجة لله و لكن الله سيعمي خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم على انفسهم...; [25]

... بدانيد كه زمين، از حجتى براى خدا، خالى نمى‏ماند، ولى خداوند او را از چشمان خلق خود دور نگه مى‏دارد، آن هم به خاطر ستم آنان و اسراف‏شان بر خودشان...

4- از امام سجاد عليه السلام نيز درباره‏ى غيبت طولانى امام مهدى عليه السلام چنين روايت‏شده است:

فيطول امدها حتى يرجع عن هذا الامر اكثر من يقول به، فلا يثبت عليه الا من قوي يقينه و صحت معرفته و لم يجد في نفسه حرجا مما قضينا و سلم لنا اهل البيت; [26]

پس دوران آن غيبت، طولانى مى‏شود تا اين كه بيش‏تر كسانى كه به اين امر معتقد بودند (و ادعاى ولايت ما را داشتند) بر مى‏گردند و بر اين امر، كسى پايدار نمى‏ماند، مگر كسى كه يقين او محكم و معرفت او صحيح باشد و در درون خود هيچ‏گونه مشكلى نسبت‏به قضاوت‏هاى ما و دستورهاى ما اهل بيت نداشته باشد و به طور كامل تسليم ما باشد.

5- از امام صادق عليه السلام از اميرمؤمنان على عليه السلام چنين آمده است:

وليغيبن عنهم تمييزا لاهل الضلالة حتى يقول الجاهل ما لله في آل محمد من حاجة; [27]

به درستى كه از آنان، پنهان خواهد شد و غيبت‏خواهد كرد تا گمراهان آشكار گردند تا جايى كه بى خردان بگويند: «خدا را در آل محمد حاجتى نيست!» .

6- در روايتى، حسن فرزند محبوب، فرزند ابراهيم كرخى، از امام صادق عليه السلام مى‏پرسد كه «حضرت على عليه السلام با همه‏ى توان‏مندى‏هايى كه داشت، چه گونه ديگران بر او چيره شدند و چنين اجازه‏اى به آنان داد، در حالى كه مى‏توانست در برابر آنان بايستد؟» . امام صادق عليه السلام پاسخ مى‏دهد كه آيه‏اى در كتاب خدا مانع او شد. سپس امام، پس از تلاوت آيه‏ى «لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم..» فرمودند:

به درستى كه براى خداى عزوجل، وديعت‏هايى مؤمن در نسل‏هاى آينده‏ى كافران وجود دارد، و على عليه السلام آن پدران كافر را به خاطر آن وديعت‏هاى با ايمان، به قتل نرساند. و همچنين است قائم ما اهل البيت، ظاهر نمى‏شود مگر آن كه ودايع الهى، آشكار شوند و به دنيا بيايند. [28]

7- عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام و او از اميرالمؤمنين عليه السلام چنين نقل كرده است:

ان القائم منا اذا قام لم يكن لاحد في عنقه بيعة فلذالك تخفى ولادته و يغيب شخصه; [29]

به درستى كه قائم از ما - هر گاه قيام كند - بيعت هيچ كس را برگردن نداشته باشد و مديون هيچ كس نباشد. به همين دليل، تولد او پنهان مى‏شود و شخص او غايب مى‏گردد.

8- امام صادق عليه السلام درباره‏ى جريان سنت‏هاى انبياى گذشته در مورد حضرت مهدى عليه السلام چنين فرموده است:

ان الله عزوجل ابى الا ان يجري فيه سنن الانبياء عليهم السلام في غيباتهم، و انه لابد - يا سدير! - من استيفاء مدة غيباتهم..; [30]

به درستى كه خداى عزوجل، از ظهور مى‏پرهيزد مگر اين كه، جارى كند سنت انبيا را در غيبت‏هايشان، در مورد حضرت مهدى اى سدير! حتما بايد تمام مدت غيبت‏هاى انبيا را سپرى كند.

9- از امام محمد باقر عليه السلام چنين روايت‏شده است:

ان الله اذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين اظهرهم; [31]

به درستى كه خداوند، هر گاه مجاورت قومى و جمعى را براى ما دوست نداشته باشد، ما را از آنان مى‏گيرد، و آنان را از وجود ما محروم مى‏كند.

10- ابوخالد كابلى از امام باقر عليه السلام نامگذارى حضرت قائم را مى‏خواهد تا او را با نام بشناسد. امام مى‏فرمايد:

اى پدر خالد! از چيزى پرسيدى كه فرزندان فاطمه، هر آينه آن را بدانند، بر قطعه قطعه كردن آن، حرص خواهند ورزيد. [32]

11- محمد، فرزند نعمان، از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه:

واقرب ما يكون [العباد] الى الله عزوجل و ارضى ما يكون عنه اذا افتقدوا حجة الله فلم يظهر لهم و حجب عنهم، لم يعلموا بمكانه و هم في ذالك يعلمون انه لم تبطل حجج الله ولابيناته، فعندها فليتوقعوا الفرج صباحا و مساءا;

[33]
نزديك‏ترين حالتى كه (بندگان) به خداى عزوجل مى‏توانند داشته باشند، زمانى است كه حجت‏خدا را از دست داده باشند و براى آنان ظاهر نباشد و آنان از او محروم باشند در حالى كه مى‏دانند كه او وجود دارد و حجت‏خدا بر آنان تمام باشد. در چنين زمانى، بايد منتظر فرج و فراخى در هر صبح و شام باشند.

12- از امام باقر عليه السلام چنين آمده است:

حتى اذا اشرتم باصابعكم و ملتم بحواجبكم غيب الله عنكم نجمكم...; [34]

تا زمانى كه با انگشتان خود اشاره نموده و با ابروهاى خود علامت داديد، و اسرار ما را فاش كرديد، خداوند، ستاره‏ى [هدايت] شما را از شما دريغ كرده و او را غايب مى‏گرداند.

13- امام صادق عليه السلام در روايت عبدالله فرزند فضل هاشمى، چنين فرموده‏اند:

«ان لصاحب هذا الامر غيبة لابد منها، يرتاب فيها كل مبطل‏» . فقلت له: «و لم جعلت فداك؟» . قال: «لامر لم يؤذن لنا في كشفه لكم.» .

قلت: «فما وجه الحكمة في غيبته؟» . قال: «وجه الحكمة في غيبته وجه الحكمة في غيبات من تقدم من حجج الله تعالى ذكره. ان وجه الحكمة في ذالك لاينكشف الا بعد ظهوره كما لم ينكشف وجه الحكمة فيما اتاة الخضر عليه السلام الا بعد افتراقهما. يابن الفضل! ان هذا الامر من امر الله، و سر من اسرار الله، و غيب من غيب الله.» . [35]

«به درستى كه براى صاحب اين امر، غيبتى حتمى است كه هر انسان ناخالص و اهل باطل، در آن شك خواهد كرد.» . گفتم: «چرا؟ فدايت گردم!» . فرمود: «به سبب امرى كه اجازه‏ى كشف آن براى شما، به ما داده نشده است.» . پرسيدم: «پس حكمت غيبت چيست؟» . فرمود: «همان حكمتى كه غيبت‏هاى ساير انبيا دارا بود. به درستى كه حكمت آن، كشف نخواهد شد، مگر پس از ظهور او، همان طور كه حكمت كار خضر عليه السلام براى موسى روشن نشد، مگر زمانى كه از هم جدا شدند.

اى فرزند فضل! به درستى كه اين امر، از آن خدا است و سرى از اسرار خدا و غيبى از غيب‏هاى او است.»


[25] ) بحارالانوار، ج 51، ص 112- 113.

[26] ) بحارالانوار، ج 51، ص 134.

[27] ) بحارالانوار، ج 51، ص 112.

[28] ) علل الشرايع، ص 147.

[29] ) بحارالانوار، ج 51، ص 109- 110.

[30] ) بحارالانوار، ج 51، ص 142- 143.

[31] ) بحارالانوار، ج 52، ص 90.

[32] ) بحارالانوار، ج 52، ص 98.

[33] ) بحارالانوار، ج 52، ص 95.

[34] ) بحارالانوار، ج 51، ص 138.

[35] ) كمال الدين، ص 481.






/ 14