بیشترلیست موضوعات انحراف مسير خلافت بررسى فرضيهى حل مشكل غيبتبا معجزه فلسفه و علل غيبت كبرا نظر روان شناختانه و جامعه شناختانهى شهيد صدر غيبت كبرا از منظر روايات نتايج روايات فلسفهى غيبت كبرا پيامدهاى روايات غيبت كبرا رفع يك اشكال توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سبب دوم، اين است كه آنان از راه خبرهاى قطعى و متواتر، مىدانستند كه نابودى حكومتستمگران جبار به دست قائم از ما است و هيچ گونه شكى نداشتند كه خودشان از جباران و ستمگران هستند. به همين جهت، بدون وقفه، براى قتل و نابودى نسل رسول الله، تلاش كردند به طمع اين كه از تولد قائم جلوگيرى كنند و يا آن كه او را به قتل برسانند، ولى خداوند، از فاش شدن امر او براى آنان جلوگيرى كرد، تا اين كه نور خود را تمام بگرداند (و حجت و ولى خود را ظاهر كند) هر چند كه مشركان كراهت داشته و ناخشنود باشند. آن چه در اين روايت آمده است، نشان مىدهد كه هر كدام از دو سبب ياد شده، براى نابود كردن هر يك از امامان معصوم و پدران حضرت مهدى آل محمد عليهم السلام كافى بوده است. همين دو سبب، سرعت و دقت و گستردگى اقدامات عباسيان را براى نابودى هر سه امام [2] بلكه هر پنج امام [3] بلكه ساير امامان معصوم را به خوبى توجيه مىكند. اين كه هر يك از امامان عليهم السلام خود را صاحب حق شرعى در خلافت مىدانستند، و هر يك از حاكمان غاصب نيز خود را ستمگر و غاصب خلافت مىديدند، بسيار روشن است كه پيامدهاى روانى و اجتماعى خطرناكى مىتواند داشته باشد; زيرا، يك امام معصوم و صاحب حق شرعى، حتى با سكوت خود، لرزه بر اندام غاصبان حق او مىاندازد، و وجود او براى آنان ترس آور است و هميشه، غاصبان حق او، مرعوب او هستند، چه رسد به اين كه اگر بخواهد حق خود را مطرح كند و به مطالبهى آن حق بپردازد. گذشته از اين كه چنين احتمالى، هميشه مطرح بوده است، عملا، اهل بيت پيامبر عليهم السلام درخفا و گاهى به طور آشكار، حقانيتخود را تبليغ مىكردند و لبهى تيز انتقادات خود را به سمتستمگران و غاصبان نشانه مىرفتند. [4] بسيار طبيعى است كه ستمگران اموى و عباسى، نسبتبه اين ادعاى حق از سوى اهل بيت عليهم السلام هرگز ايمن نبودند و هميشه احساس خطر مىكردند و مردم مسلمان نيز - خصوصا شيعيان - منتظر قيام آنان بر ضد بيدادگران و ستمگران بودند، و انتظار داشتند كه امام صادق عليه السلام با قيام خود، به آن وعدهها لباس تحقق بپوشاند. [5] علويان نيز، پيوسته، قيام مىكردند و يا در حال تدارك افراد و امكانات براى قيامهاى خود بودهاند. كار آنان به جايى رسيد كه براى كسب قدرت و تشكيل حكومتى مشروع، قيامهاى قابل توجهى در دو قرن دوم و سوم داشتهاند. [6] امامان معصوم عليهم السلام پس از قيام خونين امام حسين عليه السلام تا عصر امام حسن عسكرى عليه السلام على رغم عدم شركت در هيچ مبارزهاى علنى - چه سياسى و چه نظامى - به هيچ وجه از مراقبتهاى دقيق و گسترده و بسيار شديد دستگاه جباران حاكم در امان نبودند، و گرفتار تبعيد و زندان و شكنجه و سپس قتل و يا مسموميتبه دستحاكمان خودكامه و عمال آنان شدند. [7] اين كه محل تولد و محل سكونتسه امام بزرگوار، محمد جواد و على النقي و حسن عسكرى عليهم السلام، مدينةالنبي بوده است، ولى امام محمد جواد عليه السلام در بغداد به شهادت مىرسد و همان جا به خاك سپرده مىشود و امام على النقى عليه السلام و امام حسن عسكرى عليه السلام در سامرا به شهادت مىرسند و همان جا به خاك سپرده مىشوند، شاهد خوبى بر اين نكته است. گواه درستى اين تحليل، كوتاه بودن سن اين سه امام بزرگوار، به هنگام شهادت است. با توجه به اين كه از لحاظ جسمى، آنان، سالم بودند، ولى به مرگ زودرس گرفتار مىشوند. حاكمان، براى دفع اتهام قتل آنان، از درباريان خود گواه مىگرفتند تا وانمود كنند كه هيچ گونه قتلى انجام نشده است. اين تلاش، نشان دهندهى قتل آن بزرگواران به دستحاكمان است. نسبتبه دومين سبب ياد شده در حديث امام حسن عسكرى عليه السلام بايد گفت، امامان معصوم - كه پدران حضرت مهدى آل محمد عليهم السلام هستند - اگرچه داعيهى خلافت و امامت هم نمىداشتند، به صرف اين كه مهدى مصلح و دادگستر و نابود كنندهى ستمگران و جباران از نسل آنان است، كافى است كه جباران را وادار كند تا به قتل او كمر همتببندند، و تلاشى گسترده و پيوسته براى جلوگيرى از تولد او به عمل آورند. لازمهى چنين فرضى، اين است كه تمام ارتباطات خانوادگى آنان، كاملا، زير نظر باشد و هميشه، مراقب تولد فرزندى با مشخصات ياد شده در روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام باشند. البته تلاش هاى عباسيان به مرحلهاى پيشتر از اين مرحله برمىگردد; زيرا كه آنان سعى و تلاش چشمگيرى براى جلوگيرى از تولد امام مهدى عليه السلام داشتهاند.
[2] ) امام جواد و عسكريين عليهما السلام. [3] ) امام كاظم و امام رضا و امام جواد و عسكريين عليهم السلام. [4] ) حديثسلسلة الذهب از امام رضا عليه السلام در نيشابور، نشانهاى روشن از اين مطالبه به حق مىباشد. [5] ) سؤالهاى شيعيان از امام باقر عليه السلام و نيز از امام صادق عليه السلام كه او امام قائم است، نشانهاى بر اين مطلب است. [6] ) ر.ك: تاريخ عصر غيبت، از پورسيد آقايى، صفحهى 70، قيام هاى علويان) و صفحهى 344 (دربارهى دولت هاى شيعى.) [7] ) تاريخچهى زندگانى امام محمد جواد عليه السلام و امام على النقي و امام حسن عسكرى عليهما السلام بهترين گواه و بالاترين سند زنده براى اين واقعيتبسيار تلخ است.