بیشترلیست موضوعات ابن ريوندى و كتاب الزمرد - بازنگرى يك نظريه چكيده : مقدمه شخصيت ابن ريوندى ابن ريوندى و ابو عيسى وراق الزمرد ابن ريوندى از نگاهى ديگر ابن ريوندى از نگاه التوحيد ماتريدى آيه مباهله در الزمرد المجالس المؤيديه ماتريدى تثبيت دلائل النبوة تحليلى از مباحث مطرح در الزمرد ابن ريوندى در مقام دفاع از نبوت جمع بندى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
3. حرص مخالف [ب] در رد تمام اين تاويلها نادرست است، و صحت آنچه او بر آن خرده گرفته، مشخص است. بيشتر اين عبارت نامشخص است; مثلا متن المجالس المؤيديه از مفروضات كسى كه اساس مؤاخذه قرار گرفته، هيچ تبيينى ارائه نمى دهد. در عبارت برخى اشكال گفت وگوى الزمرد حفظ شده است; گر چه استدلالهاى رد و بدل شده در اين گفت وگو به طور كامل نقل نشده است. ما مى توانيم حضور دو سخنگو را در الزمرد دريابيم. شكل مقدمه اى كه مؤيد در اين جا استفاده مى كند (اگر مخالف او بگويد) بيانگر آن است كه مؤيد عبارت را خلاصه و سپس نقل كرده است; و نشانه اين نيست كه گفت وگو فرضى بوده است. ما مى توانيم فرض كنيم كه خود الزمرد گفت وگويى به شكل مناظره واقعى داشته است: او گفت... پس به او جواب داده شد. (قال... يقال له). به منظور شناسايى افراد شركت كننده در گفت وگو، محققان فرض كرده اند كه متن المجالس المؤيديه نشان مى دهد ابن ريوندى (منظور مزيد است; چرا) كه در الزمرد استدلالهايى بر ضد نبوت آورده است. اما يك نگاه دقيق به اين متن، كه تنها عبارتى در المجالس المؤيديه و نشان دهنده دو فرد گفت وگو كننده است، تصويرى متفاوت ارائه مى دهد. مى توان اين عبارت را چنين خلاصه كرد: 1. داعى گفت كه ملحد بر آيه مباهله (3:61 ; 2:94) و روايات اسلامى مرتبط با شرايط وحى اين آيات خرده گرفته است. 2. به جاى ارائه استدلال ب و رد آنها، چنان كه اغلب او اين كار را انجام مى دهد، در اين عبارت داعى استدلالهاى ب و ج را درباره اين آيات تلخيص كرده است. ب تلاش دارد اين آيات را تفسير كند. با اين فرض كه از آنها مى شود انتقاد كرد، و مخالف وى [ج]، اين فرض را رد مى كند. ب آيه 48 سوره 26 و آيه 27 سوره 48 را ذكر كرده است. 3. داعى مى گويد: فرد مخالف بر رد قرآن حريص است و اساسا آيات ذكر شده را اشتباه فهميده است. ملحد در بند اول، مثل همه جاى ديگر، در روايت مؤيد نويسنده الزمرد است. سه احتمال در اين جا وجود دارد كه همه آنها پيچيده اند: احتمال اول آن كه ابن ريوندى را، به منزله فردى كه بر قرآن خرده مى گيرد، در عبارت دوم [ب]، و مخالف در عبارت بند سوم معرفى گردد. اين بدين معناست كه مؤيد كلمه مخالف را در عبارت كوتاه شده، براى دو گروه از مردم كه ديدگاه مخالف دارند، به كار برده است. درباره مخالف او انتقاد مؤيد بسيار تند است; در حالى كه مخالف وى (مخالف خصمه) شخصى است كه مدعى امكان نبوت است. احتمال دوم، كه كراوس پيشنهاد داده، اين است كه ابن ريوندى را همان فردى كه بر قرآن در عبارت دوم خرده گرفته است [ب] معرفى كنيم. كراوس متوجه نشده است كه عبارت الزمرد به شكل گفت وگوى دوطرفه بوده است. پيشنهاد كراوس اين است كه كلمات دشمن و مخالف او (خصمه) در بندهاى دوم و سوم به يك شخص اشاره دارد; و اين شخص كسى جز ابن ريوندى نيست. احتمال سوم، كه مورد پذيرش كراوس نيز هست، عبارت است از اين كه اصطلاح مخالف بايد اشاره به شخص واحد باشد; گرچه مفروض است كه در سرتاسر عبارت مؤيد الزمرد مورد هدف است، و ملحد در عبارت اول، مخالف او در بند دوم و دشمن او در عبارت سوم بر يك شخص دلالت دارد; يعنى ابن ريوندى. اين تفسير دلالت دارد كه ضمير او در ميانه عبارت مورد ارجاع عوض مى شود. اين تغيير نشئت گرفته از تمايل عام در استفاده از ضماير به روش نامشخص، و كلمات پوشيده در اين عبارت خاص است. اين تبيين همچنين اين معنى را مى دهد كه ابن ريوندى، كسى كه در ابتداى عبارت ما منتقد قرآن معرفى شده است، در بند دوم مدافع قرآن معرفى شده است. تنها اين وقتى محتمل است كه ما فرض كنيم ابن ريوندى، نويسنده ملحد الزمرد، كسى نيست كه بر قرآن خرده مى گيرد فرد [ب]با مخالف او [ج]. هيچ كدام از اين سه احتمال بى مشكل نيست، و المجالس المؤيديه به طور كامل داده هاى كافى براى تصميم گيرى بين احتمالات را فراهم نمى كند. به هر حال، معتقدم كه احتمال سوم كمترين مشكل را دارد، و سعى خواهم كرد كه نشان دهم منابع ديگر اين نظر را تاييد مى كنند. در عبارتى ديگر، مؤيد بر اين كلام ابن ريوندى خرده مى گيرد: «اشاره به فردى از آنها كه امكان نبوت را رد كرده اند.» اين بدين معناست كه ابن ريوندى خرده گيرى بر وجود نبوت را از فردى ديگر، مانند براهمه، شنيده است. پيشنهاد صحيح اين است كه عبارت نشان مى دهد نويسنده الزمرد نقش نمايانگر استدلالهاى بر ضد نبوت را، كه فرد ديگرى عنوان كرده، رها نموده است. اين فرد كسى جز گروه براهمه نيستند، يا شخص خاصى، كه بى اعتقاد به نبوت شناخته شده بود. اين احتمال مى تواند پى گرفته شود كه ابن ريوندى مدافع نبوت بوده است.[ج]. از آن جا كه عبارت مباهله در المجالس المؤيديه بسيار مبهم است، به ما اجازه نمى دهد نتيجه اى ديگر بگيريم. براى شناسايى فردى كه در الزمرد بر قرآن خرده مى گيرد و وجود نبوت را رد مى كند، و فهميدن ارتباط او با ابن ريوندى، بايد به كتاب التوحيد ماتريدى رجوع كنيم.
ماتريدى
ماتريدى به نام كتاب الزمرد اشاره نكرده است، اما كتاب وى گفت وگويى درباره نبوت دارد كه حاوى استدلالهايى بر ضد نبوت است. ماتريدى دو طرف گفت وگو را نام مى برد: ابوعيسى وراق، كه بر انبيا خرده مى گيرد; و ابن ريوندى، كه ايرادهاى وى را پاسخ مى دهد. در اثر ماتريدى عبارتى است كه اثبات مى كند ماتريدى از كتاب الزمرد استفاده كرده است: ما پيشتر استدلالهايى آورديم كه نشان دهد محمد پيامبر خدا بوده است. به علاوه، استدلالهاى او [ابن ريوندى] به گفته محمد به يهوديان اشاره مى كند: «پس آرزوى مرگ كنيد.» ابن ريوندى با استفاده از اين آيه از دو طريق استدلال مى كند تا نشان دهد كه محمد پيامبر بوده است: اول آن كه اين وعده خدا كه اگر آنها آرزوى مرگ مى كردند، مى مردند; دوم آن كه هيچ چيز آسانتر از آرزوى مرگ برايشان نيست، ولى آنها هرگز چنين نكردند. ابن ريوندى همچنين به مباهله با مسيحيان و اخبار دال بر وقوع لعن استناد مى كند، و اثبات مى كند كه وصف پيامبر در كتب آنان بوده است. وراق به اين ادعاها دو پاسخ داده است: اول آن كه اگر يهوديان حقيقتا به زبان آرزوى مرگ را بيان كرده اند، گفته خواهد شد كه آنچه او [محمد] مد نظر داشته، اين بوده كه آنها مى بايست قبلا آرزوى مرگ مى كردند; دوم آن كه آنها [مسيحيان] به موسى و عيسى ايمان آورده بودند، و آن دو آمدن پيامبر را پيشگويى كرده بودند; همان گونه كه منجم امور را پيشگويى و فزونتر آن كه يهوديان مردمان باهوشى بودند. بنابراين، اگر به آنها چنين پاسخى داده شده بود، آنها جواب مى دادند كه آرزوى مرگ كرده اند. پاسخ دوم اين است كه اگر چنين نيز بوده است [يعنى بعد از شنيدن اوصاف پيامبر از عيسى و موسى مسيحيان با پيامبر مقابله كردند]، آنها نمى بايست پذيرش پيامبر را رد مى كردند; (به خاطر صدق برخى گفته هاى وحيانى پيامبر) مثل آنجا كه خدا فرمود: «پس به مسجدالحرام در خواهيد آمد»;همچنين: «و او دينش را بر ديگر اديان پيروز خواهد گرداند.»... و وى [ابن راوندى] او [وراق] را مورد انتقاد قرار داده است كه اگر اين [آنچه موسى و عيسى پيشگويى كرده اند] غيبگويى باشد، همانند آنچه منجمان مى گويند، نمى بايست به وسيله آنها به صورت مكرر و متواتر نقل شده باشد.. . و او [وراق] بر آيه «و تو قبل از بعثت به پيامبرى كتابى بر نخوانده اى » خرده گرفته، و گفته است حفظ كردن مى تواند موجب حفظ كتاب گردد. (58) در اين عبارت ماتريدى به تمامى آياتى كه مؤيد ذكر كرده، اشاره شده است: مؤيد: قرآن: 3:61 ; 2:94 ; 29:48 ; 48:27 . ماتريدى: قرآن: 2:94 ; 3:61 ; 48:27 ; 29:48 . واقعيت اين است كه هيچ كدام از منابع نقل قولها را دقيق ارائه نكرده اند. مى توان ادعا كرد كه تنها اختلاف كمى در ترتيب آيات مورد اشاره و همچنين اختلاف در گزينش كلمات وجود دارد. با اين همه، تشابهات دو متن قابل توجه است. متون نيز استدلالهاى همانند را ذكر مى كنند. به بيان دقيقتر، دو متن تركيب مشابهى از استدلالها را ذكر مى كنند: خرده گيرى بر آيات قرآنى مشابه، به يك شيوه. به بيان ديگر، ماتريدى به كتاب الزمرد دسترس داشته است. از اين رو، با كنار هم قرار دادن متن ماتريدى و مؤيد، مى توان درك بهترى از اصل استدلال در الزمرد به دست آورد. ماتريدى آنچه را خواسته، ذكر كرده است; گرچه روايت او روشنتر از مؤيد است. تنها با كمك ماتريدى مى توانيم مفهوم روشنى از فرض مؤيد داشته باشيم. با بيان ماتريدى آشكار مى شود آنچه در فرض مؤيد ذكر نشده، اين است كه انديشه تمايل قلبى از آن وراق است كه سعى دارد به مقدمه اى بر بحث آرزوى مرگ قرار دهد. بنابراين، مطالبى كه ماتريدى و مؤيد ارائه كرده اند، تكميل كننده هم هستند. تحليل عبارت مباهله در المجالس المؤيديه و التوحيد نشان مى دهد كه ابن راوندى مدافع نبوت است، و وراق مخالف آن.