بیشترلیست موضوعات ابن ريوندى و كتاب الزمرد - بازنگرى يك نظريه چكيده : مقدمه شخصيت ابن ريوندى ابن ريوندى و ابو عيسى وراق الزمرد ابن ريوندى از نگاهى ديگر ابن ريوندى از نگاه التوحيد ماتريدى آيه مباهله در الزمرد المجالس المؤيديه ماتريدى تثبيت دلائل النبوة تحليلى از مباحث مطرح در الزمرد ابن ريوندى در مقام دفاع از نبوت جمع بندى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ابن ريوندى ايرادات وراق را به تفصيل پاسخ داده است; بخشى از پاسخهاى او چنين است: اما قول اول: اگر آنچه وراق گفته، درست باشد، اعراب در آوردن همانند قرآن بعد از كوشش ناموفق بودند. پس دليل نياوردن بديلى براى قرآن آن است كه اين كار را به علت طبيعت وجودشان، كه عاجز از آوردن كتابى همانند قرآن بوده، رها كرده اند. در اين صورت، پيامبر نيز چون آنها خواهد بود. پس امكان ندارد فردى همانند او بگويد: حتى اگر جن و انس به يارى هم بشتابند، ناتوان اند كتابى مثل قرآن بياورند. همچنين اگر فردى از افراد بشر بتواند چنين كند، ديگران هم مى توانند. اين كه پيامبر در ميان مردمش بزرگ شد و از آنها زبان فرا گرفت. اگر در يادگيرى زبان او را خصوصيتى از جانب خدا بوده كه براى هيچ كس نبوده است، غير ممكن نيست كه به جايى برسد كه بگويد اگر مى توانيد مانندى براى قرآن بياوريد; چرا كه وى داراى توانى است كه خدا به او داده است. مضافا اين كه مشركان كوشش كرده اند و در اين راه جان و زندگى خود را در راه خاموش كردن اين نور صرف كرده اند، ولى موفق نبوده اند. اما قول دوم: اين فرض صحيح نيست; چرا كه پيامبر قبل از آن كه با مشركان نبرد كند، نزديك به بيست سال به آنها در آوردن همانندى براى قرآن فرصت داده بود. ديگر آن كه نبرد كردن پيامبر با آنها مانعى براى آوردن بديلى براى قرآن نبوده است; و اگر چنين بود، آنها انديشه او را نمى پذيرفتند و رها مى كردند، چون آن را نمى فهميدند; نه اين كه در مقابل او فروتنى و خضوع كنند. به ويژه آن كه اعراب باهوشترين و متعصب ترين مردمان هستند، و شعراى آنها با يكديگر با سرودن شعر مقابله كرده اند... . سپس ابن ريوندى به ذكر احتجاجاتى از قرآن، همچون خبر فتح شهرها، و پذيرش دين اسلام از سوى اعراب مى پردازد، و به اخبار غيبى در قرآن استناد مى كند و به بيان وصف پيامبر در كتب اهل كتاب مى پردازد و به پاسخگويى شبهاتى درباره يارى شدن مسلمين به وسيله ملائك در بدر، و عدم يارى شدن آنها در احد و علت شكست آنها مى پردازد. و جالب توجه، تاييد گفته سيد مرتضى(م 426 ق)است كه گفته بود: تهمت مانوى و ثنوى بودن به وراق را نخست خود ابن ريوندى بيان كرده است; و ما در متن ماتريدى در دو جا اين نكته را مى بينيم. بحث ديگرى كه در الزمرد مطرح شده، پرسشهايى در باره صحت تواتر است. در يك جا ابن ريوندى در مقام محاجه با - وراق كه دلايلى بر رد حجيت پيامبران با شبهه در خبرهاى تاريخى و تواتر اخبار وارد كرده است - مى پرسد: اگر كسى ادعا كند نيرويى دارد كه ستارگان را جذب مى كند، يا اگر دست به دريا بزند، دريا هر چه در درون خويش دارد، بيرون مى افكند (و يا از قبيل محالات ادعا كند)، بايد او را تكذيب كرد. در صورتى كه كسانى كه معجزات انبيا را ديده اند، وقوع آنها را تكذيب نكرده اند، زيرا اگر انبيا اين معجزات را بر اساس وقوف بر امور طبيعى آورده باشند، به اين معناست كه اين معجزات تكذيب نشده است; و اين دليل آن است كه خبرهاى معجزات درست بوده است. در مقابل، وراق اعتراض كرده است كه چون همه مردم معجزات را نديده اند، براى همه مردم برهان نتواند بود... ابن ريوندى به او چنين پاسخ داده است: مردم مرگ همه مردم را نديده اند. با اين همه، معتقدند كه همه مردم خواهند مرد; يعنى عدم گواهى همه مردم، دليل بر نفى آنچه بعضى از مردم ديده اند، نمى شود. ابن ريوندى خود به دشواريهاى رد حجيت تواتر مى پردازد و مى گويد: اگر صحت اخبار متواتر را نپذيريم، بايد آنچه از گذشته ها و نقاط دور و وقايع گذشته به تواتر رسيده است، پذيرفته نشود و مجهول بماند; و اگر آنها را بپذيريم، ناچار بايد اخبار متواتر در باره انبيا را نيز پذيرفت. در مقابل، وراق به خرده گيرى از اين پاسخ پرداخته و مى گويد: اگر اخبار مربوط به گذشته باشد، در آن احتمال حيله و تبانى مى رود; و اگر مربوط به زمانهاى نزديك باشد، خبر متواتر حاصل نمى شود، زيرا كسانى كه واقعه اى را مى بينند عده قليلى هستند. در پاسخ به اين شبهه، ابن ريوندى بيان مى دارد كه سخن وراق ناشى از جهل به محافل خبر است، زيرا چگونگى انتشار اخبار در زمانهاى دور و نزديك يكسان است. به اين ترتيب، ابن ريوندى ايرادات وارد بر اخبار متواتر تاريخى را نيز پاسخ داده است. وجود ترديدهايى درباره حجيت اخبار متواتر را متكلمان گزارش كرده اند، اما درباره كسانى كه اين پرسشها را طرح كرده اند، سخنى نگفته اند.
جمع بندى
آنچه درباره الزمرد بيان شد، نشان مى دهد كه ابن ريوندى در قالب تصويرى كه در آن دوره متصور بوده از نبوت دفاع كرده است. حتى بر خلاف گفته فان.اس، او نظر خاصى درباره نبوت و اسلام نداشته است كه از آن دفاع كرده باشد. وى تنها شبهاتى درباره نبوت، به نقل از وراق، بيان كرده است و پاسخى دقيق به آنها داده است. شبهه براهمه نيز مطرح بوده، و ابن ريوندى در طرح آن پيشقدم نبوده است; چرا كه به شافعى (م 204ق.) نيز كتابى در رد براهمه نسبت داده شده است. متكلم يهودى، داوود بن مروان، نيز اين شبهه را نقل كرده است. او با ابن ريوندى هم عصر بوده، اما نامى از وى نبرده است. الزمرد حاوى احتجاجات ابن ريوندى و نقلهايى است كه ابوعيسى وراق، تحت عنوان شبهات مانويان، در المقالات مطرح كرده است. همچنين ابن ريوندى به ذكر شبهه براهمه در رد نبوت پرداخته و پاسخهايى را به آن داده است. اين تصوير حقيقى ابن ريوندى در كتاب الزمرد بوده است كه در آثار معتزله و حتى اثر داعى اسماعيلى كه مؤيد نقل كرده، تحريف شده است; و شبهاتى را كه با عنوان قول الملحد، يعنى ابن ريوندى، آورده اند، در حقيقت شبهاتى بوده كه وراق طرح كرده است. آثار ابن ريوندى در ميان برخى گروههاى اسلامى نيز سخت مورد توجه بوده است و منابع مختلفى صحت اين نكته را تاييد كرده اند. به عبارت ديگر، ابن ريوندى شخصيتى ملحد، آن گونه كه منابع معتزلى تصوير كرده اند و ديگر منابع آن را تكرار كرده اند، نبوده است.
1- درباره مرجئه ر.ك: رسول جعفريان، مرجئه، تاريخ و انديشه، نشر خرم، 1371; رضا رضازاده لنگرودى، برخورد انديشه هاى سياسى در اسلام، در كتاب طوس، دفتر اول، 1363; 7 - 605 : 7 : .EI2 : VOL درباره مفهوم ارجاء گاهى سوء تفاهمى در معنى اين كلمه نيز وجود داشته است. ر.ك: كنزالفوائد، 1/5-124. 2- ابن فورك، مجرد مقالات شيخ ابوالحسن اشعرى، تحقيق دانيل ژيماره، بيروت، 1986 ، ص 198 ; سديدالدين محمود الحمصى، المنقذ من التقليد، جماعة المدرسين، قم، 1414، ص 1/79 - 160; دائرة المعارف بزرگ اسلامى، مدخل الاسماء و الاحكام، 8/616 - 618 . 3- ر.ك: ابوالحسن اشعرى، مقالات الاسلاميين، تحقيق هلموت ريتر، 1400 ق ، ص 54 . 4- S.stromsa , The sigs of prophecy: the Emergece ad early developmet of a Theme i Arabic Theological Literature, HarvardTheological review 78 (1985) 101 - 104.