بیشترلیست موضوعات راز زدايي از پيام متن (هرمنوتيك بولتمان و گستره راز زدايي در تفسير متون ديني) مسأله هرمنوتيك در مسيحيت ارزيابي نهايي برنامه هرمنوتيكي بولتمان اسلام و اسطورهزدايي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
براساس اين فلسفه طبيعي اموري مانند معجزه، آخرت و غيره قابل قبول نيستند. چنانكه پيشتر گفتيم اين فلسفه پيامد علوم نوين نيست و ميتوان راه حلهاي فلسفي ديگري براي اين قبيل از امور ارائه داد كه با علوم و جهانبيني نوين همخوان باشند.عامل دوم، اگزيستانسياليسم است. اين فلسفه نقش كليدي را در تفسير وجودي بولتمان از عهد جديد ايفا ميكند. برخورد راديكال بولتمان با باورهاي عهد جديد بر جهانبيني نوين بشر متكي نيست، بلكه بر پايه برداشتي خاص از آزادي و سرنوشت بشر و فهم او از خود و امكاناتش استوار شده است كه همه از اگزيستانسياليسم ناشي شدهاند.تفسير وجودي بولتمان شباهت بسياري با تأويلهاي عرفاني دارد، با اين تفاوت كه بولتمان بر خلاف عرفا باورهاي قطعي را كنار مينهد و سپس به تفسير وجودي ميپردازد. اين گونه تفسير را تا آنجا ميتوان پذيرفت كه با باورهاي قطعي در تعارض نباشد.42 راز زدايي از پيام متن هيچگاه با حذف باورهاي قطعي صورت نميگيرد، بلكه راز زدايي بايد به گونهاي باشد كه صدق اين باورها را تضمين كند و گستره آن تا جايي است كه با عناصر اصلي متن در تعارض نباشد.
اسلام و اسطورهزدايي
در پايان نكتهاي را در مورد اسطورهزداييو متون اسلامي مطرح ميكنم.مسأله اسطورهزدايي هيچگاه در عالم اسلام پيش نيامد. اين نكته از سرِ اتفاق نيست، بلكه دلايل و عوامل متفاوتي دارد. اولاً هيچ گاه باورهاي متون ديني اسلامي با جهانبيني نوين تعارض پيدا نكردند، بلكه بر عكس، هميشه اين عقيده در ميان مسلمانان رواج داشته كه باورهاي ديني با يافتههاي علمي همخوان هستند. ثانيا، از متون اصلي باورهايي راجع به وقوع آخرت و معجزات پيامبران، چنان استفاده ميشود كه هيچ جاي ترديد و چون و چرا را باقي نميگذارد. از اين رو به مفسران مسلمان باورهايي از اين قبيل را به معناي حقيقي و لفظي آنها گرفتند و هيچگاه به اسطورهزدايي روي نياوردند. ثالثا، وجود فلسفههايي مانند حكمت متعاليه در ميان مسلمانان، بر خلاف فلسفه طبيعي بولتمان، حتيالامكان اين باورها را به صورت حقيقي و لفظي نگه داشته است، و لذا اين باورها تبيين و توجيه فلسفي نيز داشتهاند. اين فلسفهها بهترين راهحل را در اين زمينه ارائه دادهاند.امروزه، در مجامع روشنفكري سخناني درباره اسطورهزدايي متون اسلامي به چشم ميخورد. اين بحث از بحثهايي است كه روشنفكران با ابهام و بدون توجه به خاستگاه اصلي آن و ويژگيهاي زمينهاي كه در آن مطرح شده است، به عمد و چه بسا به خاطر عوامل سياسي به متون اسلامي كشاندند. در حقيقت، زيربناي اين انديشه و سخن، «شمولگرايي» Universalism است كه بر طبق آن ميتوان هر سخني را كه درباره متني مقدس از يك دين مطرح ميشود به متون مقدس اديان ديگر نيز سرايت داد. مهمترين مشكلي كه بر سر راه چنين تفكري وجود دارد اين است كه هر متني ويژگيهاي خاص خود را دارد و نميتوان صرفا از روي اينكه بحثي درباره يك متن مطرح ميشود، آن را در مورد متن ديگري نيز مطرح كرد. از اين گذشته، خود اصل بحث «اسطورهزدايي» در مسيحيت و در تفسير عهد جديد با اشكالاتي مواجه است و نميتوان آن را حقيقتي قطعي و تنها راه و يا حتي بهترين راه ممكن در تفسير عهد جديد در نظر گرفت.