علیت از نگاه اشاعره، مکتب تفکیک و حکمت متعالیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علیت از نگاه اشاعره، مکتب تفکیک و حکمت متعالیه - نسخه متنی

سیدخلیل علاقه بند حسینی طوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انگاشت و دريافت اهل نظر و محقّقان تاريخ انديشه اسلامى اين است: تنها عالم تسنّن دچار چنين رويارويى و ناسازگارى و نا همگونى در برداشت از مصادر كتاب و سنّت شده اند و چنين پنداشته مى شود كه متفكّران شيعى به نظرگاه هايى نزديك به هم دست يافته اند. نوشتار حاضر در صدد آشكاركردن اين مطلب است كه سير تفكّر اهل سنّت در ميان تشيّع نيز تكرار شده است با اين فرق كه در عالم تشيّع (البته با وجود

اختلاف ديدگاه بين معتزله و حكما) معتزله جاى خود را به حكما و فلاسفه و بيش تر متكلّمان اماميّه داده اند و اشاعره جاى خود را به گروهى از علماى معاصر نامور به: اهل تفكيك. بزرگانى كه پنداشته اند زياده روى در عقل گرايى و تأويل كتاب و عترت معارف شيعى را به خطر انداخته است و راه نجات از اين خطر رجوع پاك و بى آلايش و دوباره به كتاب و روايات اهل بيت(ع) است. رساله حاضر در صدد مقايسه اى اجمالى بين اين سير تفكّر در عالم تسنّن و تشيّع است و اگرچه اين تحقيق در حوزه هاى گسترده تر مى تواند صورت گيرد ولى به دليل محدودبودن مجال حوزه تحقيق را به بحث بسيار مهمّ علّيت كه شامل بخشى از معرفت شناسى و بخشى از هستى شناسى و انسان شناسى است ويژه كرده ايم.

در عالم تسنّن اشاعره نه تنها با تفكّر تفويض معتزله به مبارزه برخاستند بلكه در يك سير واپس گرايانه با حكماى اسلامى نيز به مبارزه پرداختند. معتزله عقل گرايى را شعار خود قرار داده بودند; امّا زياده روى آنان در استقلال عقل همراه با تنزيه محض منجر به تعطيل عقل در الهيات شد. از نظر آنان ما نه تنها ذات خدا را نمى شناسيم بلكه اوصاف او را هم نمى شناسيم مگر به نحو سلبى. بنابراين وقتى مى گوييم: عالِم است يعنى جاهل نيست وقتى مى گوييم: قادر است يعنى عاجز نيست و همين طور در صفات افعال لذا در همه مواردى كه قرآن صفاتى مانند احيا اماته رزق و… را به كار مى برد دست به تأويل زدند. در مثل رضاى الهى و غضب الهى را به همان بهشت و دوزخ حمل كردند. آن جا كه در قرآن خداوند (اِضلال) كافران را به خود نسبت داده است و آيات متعددى در اين زمينه وجود دارد آنها به ناچار آن موارد را تأويل مى كنند به اين كه در مثل خدا آنان را گمراه مى خواند يا اينكه (اضلّهم) يعنى (وجدهم ضالاً). درباره معنى نصرت و اين كه خدا چگونه مؤمنان را يارى مى رساند به بگو مگو پرداخته اند زيرا چگونه خدايى كه بريده از جهان است

/ 35