بیشترلیست موضوعات علّيت از نگاه اشاعره مكتب تفكيك و حكمت متعاليه علّيت از منظر اشاعره معرفت شناسى جبر و اختيار توضیحاتافزودن یادداشت جدید
بنابراين چنانكه در عالم وجود هيچ شأنى نيست مگر اين كه از شؤون حق تعالى است همان طور در عالم وجود نيز هيچ فعلى نيست مگر اين كه فعل الله است. نه بدين معني§ كه در مثل فعل زيد صادر از زيد نيست بلكه بدين معنى كه فعل زيد با اين كه فعل زيد است به طور حقيقى نه مجازى همان فعل فعل الله نيز هست بدون هيچ گونه مجازى: (فلا حكم الا لله و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.)براساس اين مطلب لطيف و ظريف بايد گفت: نسبت فعل و ايجاد به عبد مثل وجود و سمع و بصر و ساير حواس همانند نسبت اين افعال است به خداوند. و همان طور كه وجود زيد در متن واقع منسوب به زيد است در حقيقت همين وجود شأنى از شؤون حق تعالى نيز هست. پس انسان فاعل آن چيزى است كه از او صادر مى شود با اين حال فعل او يكى از افعال حق تعالى نيز هست البته بر وجهى اعلى كه سزاوار و شايسته يگانگى ذات او باشد يعنى بدون درآميختن با انفعال و نقص و تشبيه و درآميختن با اجسام و ارجاس و انجاس. تنزيه و تقديس حق تعالى از ارجاس و قبايح به مقام احديّت راجع است مقامى كه جميع اشياء در آن نيست شده اند و تشبيه نيز به مقام كثرت و معلوليّت برمى گردد. اين بيان آخوند در صدور صور نفسانى كه مربوط به حوزه معرفت شناسى است صادق است چنانچه در حوزه علتهاى طبيعى نيز برابر مرتبه و گستره وجودى هر علت طبيعى صادق است.(فاذن كما انّه ليس فى الوجود شأن الاوهو شأنه كذلك ليس فى الوجود فعل الاوهو فعله لا بمعنى ان فعل زيد (مثلاً) ليس صادراً عنه بل بمعنى ان فعل زيد مع انه فعله بالحقيقة دون المجاز فهو فعل الله بالحقيقة.)55بنابر روال اين نوشتار پس از بيان خلاصه اى از سير تاريخى موضوع اين رساله اينك به بيان و شرح ديدگاههاى ميرزامهدى اصفهانى مى پردازيم; زيرا فهم دقيق و مقايسه انديشه وى با ديدگاههاى حكيم متألّه آخوند ملاّصدرا بدون گذرى و نظرى بر ديدگاههاى گذشتگان ممكن نيست. مدّعاى نگارنده در دو موضوع سابق يعنى علّيت در عالم طبيعت و دار تكوين و عالم ذهن و حوزه معرفت شناسى اين بود كه ميرزا مسلكى خدامحورانه را همگام با متكلمان اشعرى اختيار كرده است. هدف وى مخالفت با حكمأ و به ويژه حكمت متعاليه و حكيم ملاّصدرا بوده است. ميرزا در سوّمين مصداق علّيت يعنى بحث جبر و اختيار و حوزه انسان شناسى با تغيير موضعى عجيب و با چشم پوشى از كليه مبانى خود در بحث اصل علّيت مبنايى ديگر اختيار مى كند كه با مبانى اعتزال سازگار است.