علیت از نگاه اشاعره، مکتب تفکیک و حکمت متعالیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علیت از نگاه اشاعره، مکتب تفکیک و حکمت متعالیه - نسخه متنی

سیدخلیل علاقه بند حسینی طوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نزد ملاّصدرا هر معلولى قبل از وجود خاصّ خود در علّت خود تحقّق دارد ولى به وجودى اعلى و اتم و همين تحقّق در علّت مبدأ صدور معلول است و بدون اين تحقّق معلول موجود نخواهدشد. برابر اين نظريه همه آفريده ها صفات خالق را به اندازه ظرف وجودى خويش داراند; زيرا وجود از نظر او همپا و همراه علم قدرت حيات و… است بدين گونه كه از نظر او نخست آن كه وجود اصيل است و دو ديگر وجود بسيط صرف. پس اگر كمالى از كمالها براى مرتبه اى از هستى ثابت شد محال است كه آن كمال در جاى ديگر نباشد و چون خداوند كه صرف الوجود است عالِم وحيّ و قادر است همه چيز عالم حَيّ و قادر خواهندبود.4 اين درست نقطه مقابل نظر اشاعره است كه همه موجودات را بى روح و ناتوان و بدون هر كمالى مى دانند و چنانچه ملاحظه مى شود نظر آخوند ملاّصدرا كامل تر از نظر حكماى اسلامى و بيش تر متكلّمان اماميّه است. از نظر حكما فعل در يك آن واحد و با يك نسبت هم به حق تعالى و هم به فاعلش منسوب است و در يك آنِ از هردو صادر مى شود و هردو فاعل آن فعل هستند لكن نه به گونه (علّيت عرضيّه) و در كنار يكديگر بلكه به گونه علّيت طوليّه. بدين گونه كه حق تعالى فاعل دور است و شئ موردنظر فاعل نزديك.

در عالم تشيّع علماى نامور به اهل تفكيك كمر همّت به رد قول فلاسفه و عرفا بستند و در يك سيستم فكرى ناهماهنگ و ناهمگون در دو بحث معرفت شناسى و علّت طبيعى ناخواسته با اشاعره همنوا و در بحث جبر و اختيار كه از شاخه هاى مقوله علّيت است با معتزله هماهنگ و دمساز شدند. اينك به منظور اثبات اين مدّعا در سه بخش سخنان آنان را با يكديگر مقايسه مى كنيم و قضاوت را به عهده صاحبان علم و فضل وا مى گذاريم. اين نوشتار در صدد نقد و يا رد و باطل كردن نظريه اى نيست

زيرا پاسخ به اشاعره و معتزله و يا هر تفكّر ديگرى نياز به روشن گرى مبانى و بيان استدلالهاى بسيار آنان دارد كه از حوصله اين نوشتار خارج است.

/ 35